داشتم غر میزدم و راه میرفتم که به شخصی برخورد کردم
آرام:مگه نابینایی ها میخوام دهنت سرویس کنم غول بیابونی(خیلی آرام بی اعصابه😂)
مرد ناشناس:اون خوانم شما خوردید به من طلبکار هم هستید
آرام :وقتی زدم داغونم کردم میفهمی ها واسه من شاخ میشی پدرت و در میارم
مرد ناشناس :مردم عقل ندارند
نویسنده؛ شخص عبور کرد آرام عصبانی بود ۱۲۶یال با جادو کار کرده بود اما الان بدون جادو نمیتوانست ، توانایی نداشت
پس. تصمیم گرفت به برج لیوانا جایی که جادوگران قبلاً روی زمین سوکنت داشتن برود و جادویش را از جادوگر اعظم پس بگیرد باید برای رفتن به آنجا سوفی را از سرخود وا میکرد
نظرات بازدیدکنندگان (2)