نامه خودکشی:به سمت پل میروم اگر در مسیر یک نفر به من لبخند بزند نخواهم پرید:)
دخترک با گریه و بغض میگفت:من... من واقعا با اخلاقت مشکلی ندارم و میتونم باهاش کنار بیام... قطعا میتونم... چون دوستت دارم. هم تو رو، هم اخلاقت، هم رفتار ظاهر حرکات و همه چیزت منو به جنون نزدیک میکنه... تو دقیقا برعکس چیزی بودی که میخواستم و این منو عجیب میترسوند... از قدرت عشق از قدرت احساسات. که چطور دقیقا، که چطور قلب من دقیقا فردی رو مناسب و مکمل من انتخاب میکنه!
اما پسرک با سردی جواب دار: نه...تو نمیتونی عاشق من باشی...تو یه احمقی...من اونو دوست دارم
دخترک با بغض روی زمین افتاد...پسرک اورا در باران ول کرد و رفت.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)