
برخی خاطرات به احتمال زیاد بیشتر به یاد می آیند مانند خاطراتی که اخیرا رقم خورده اند یا بسیار اساسی تر و جزئی تر هستند مکررا تکرار میشوند و یا مرکزی برای هویت ما هستند. آن خاطرات توجه ما را به خود جلب میکنند و دلیل خوبی نیز برای این موضوع وجود دارد. این نوع خاطرات احتمالا برای درگیر شدن با محیط های فیزیکی و اجتماعی ما در آن زمان حیاتی بودند وبنابراین به بقای ما کمک کرده اند.
تصور میشود که مغز خاطرات را به روشی بازسازی کننده و تداعی کننده ذخیره میکند، جزئیات حافظه رابه شیوه ای توزیع شده ذخیره کرده و پس از بازیابی خاطرات آن ها را کنار یکدیگر قرار می دهد. مانند پخش مجدد ویدئویی از کل رویداد ها که به ترتیب زمانی ذخیره می شوند. این بدان معناست که خاطرات ممکن است از طریق جزئیات حسی، احساسی در زمینه ای مختلف با یکدیگر مرتبط شوند، بنابراین هر یک از این بیت های اطلاعات می تواند به عنوان نشانه ای برای ایجاد یک حافظه دیگر باشد مانند زمانی که با بو،صدا یا تصویر مواجه میشویم حتی اگر گاهی اوقات آگاهانه ندانیم که محرک آن چه بوده است.
در واقع بسیاری از پردازش های شناختی ما بدون آگاهی آگاهانه رخ می دهند. مغز ما به طور کل نگر و ناخودآگاه با انواع اطلاعات حسی که به یکباره وارد میشوند سر و کار دارد. در نتیجه ممکن است احساس کنیم که کنترل افکار خود را در دست نداریم اما بسیاری از این کنترل درک شده ممکن است یک توهم باشد ،ممکن است هشیاری ما به هیچ وجه کنترل زیادی نداشته باشد بلکه سعی کند پردازش شناختی ناخودآگاه معز مارا بعد از این واقعیت توضیح دهد وعقلانی سازد.
به عبارت دیگر مغز دائما در حال پردازش اطلاعات و برقراری ارتباط بین قطعات مختلف دانش است. این بدان معناست که وقتی سازوکار های کنترل آگاهانه ما خاموش میشوند طبیعی است که افکار و تداعی ها به ذهن خطور کند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی مطلب عالی بود🎀
قشنگ و مفید بود امیدوارم موفق باشیی
💝💖
عالی بود:)
مرسیی گلم
درود دوستان...بنده کاربر جدیدم...میتونید حمایتم کنید؟مخصوصا پست اخرم...ممنون میشم پست اخرمو لایک کنید🥰بوث بوث از طرف لیانا🤩