
گر در نقشه ایران به سراغ شمالیترین نقطهی گیلان برویم، به آستارا میرسیم. شهری مرزی و سرسبز که همسایهی جمهوری آذربایجان است و در شمال شهر تالش قرار دارد. آستارا درست در جنوب غرب دریای خزر جا خوش کرده و از دو شهر اصلی آستارا و لوندیل تشکیل شده است.

آستارا از شهرهای بزرگ استان گیلان و مرکز شهرستان آستارا است. آستارا در شمالیترین نقطهٔ استان گیلان و در مرز ایران با جمهوری آذربایجان میباشد و از نظر جغرافیایی در مرکز منطقهٔ تالش قرار گرفته است. آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل و از جنوب به شهرستان تالش محدود شده است. آستاراچای، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا میسازد. بخش اصلی جادهٔ اردبیل—آستارا تقریباً به موازات همین رود و خط مرزی کشیده شده است. این شهر از نظر ارتباطی بر سر یک سهراهی مهم قرار گرفته است؛ راه جنوبی آن به بندر انزلی و رشت، راه شمالی آن به آستارای جمهوری آذربایجان و باکو و راه غربی آن نیز که از گردنهٔ حیران میگذرد، به اردبیل و تبریز منتهی میشود. آستارا شهری مرزی و یکی از قطبهای اقتصادی، توریست داخلی و بینالمللی در ساحل غربی دریای خزر در شمال ایران است. آستارا از لحاظ اقتصادی در سطح استان و کشور نقش تعیینکنندهای را داراست. این شهر از لحاظ اقامت مسافر در سطح استان گیلان دارای رتبهٔ نخست بوده و جزو ۲۰ تا ۳۰ شهر گردشپذیر ایران با جذب سالانه شش میلیون مسافر داخلی و ۸۰۰ هزار مسافر خارجی بهشمار میرود. علاوه بر این، بندر آستارا نخستین بندر صوصی کشور و پنجمین بندر فعال ترانزیتی شمال کشور است. آستارا مهمترین پل ارتباطی راهبردی میان ایران و جمهوری آذربایجان، دروازهٔ ورود به منطقهٔ قفقاز، دروازهٔ طلایی ورود به اروپا، دارای بزرگترین صادرات کشور در زمینهٔ تجارت چمدانی، سومین مرز فعال کشور در زمینهٔ صادرات و واردات، یکی از قدیمیترین گمرکات کشور با بیش از ۲۰۰ سال سابقه، رتبهٔ نخست صادرات و بزرگترین گمرک زمینی شمال کشور، از امنترین و پرترددترین مرزهای زمینی کشور دومین منبع درآمد گمرکی استان گیلان و دارای بیشترین سهم ارزشی صادرات چمدانی در کشور است.

نام نام آستارا همواره همچون یک معما مورد توجه بوده است و تفسیرهای متفاوتی از ریشههای لغوی و معنای آن صورت میگیرد. قدیمیترین مأخذ شناختهشده که در آن، نام آستارا یاد شده، کتاب حدود العالم (تألیف ۳۷۲ ه.ق/۹۸۲ م) است که آن را به صورت «استراب» ضبط کرده و یکی از ناحیههای یازدهگانهٔ گیلان دانسته است. رشیدالدین فضلالله همدانی (۷۱۸–۶۴۸ ه.ق) در مکاتبات رشیدی، حافظ ابرو (۸۳۳–۷۶۰ ه.ق) در ذیل جامعالتواریخ رشیدی، ابوبکر طهرانی (قرن ۹ ه.ق) در دیار بکریه و حسنبیگ روملو (۹۸۵–۹۳۷ ه.ق) در احسنالتواریخ نام این محل را به صورت «آستاره»[الف] ذکر کردهاند. ظهیرالدین مرعشی (۸۹۲–۸۱۵ ه.ق) در تاریخ گیلان و دیلمستان سه بار نام این محل را به صورت «آستارا» و یک بار هم به صورت «استاره» آورده است. همچنین عبدی بیگ شیرازی (درگذشتهٔ ۹۹۸ ه.ق) در صریحالملک این نام را به شکلهای «اصطاراب»، «اصطراب» و «استاره» یاد کرده که دو تای اول، مشابه شکل مذکور در حدود العالم است. بیشتر مؤلفان بعدی مانند میرخواند (۹۰۳–۸۳۷ ه.ق) در روضةالصفا، حافظ حسین کربلایی (درگذشتهٔ ۹۹۷ ه.ق) در روضات الجنان و جنات الجنان، علی بن شمسالدین لاهیجی (قرن ۱۰ ه.ق) در تاریخ خانی، عبدالفتاح فومنی (قرن ۱۱ ه.ق) در تاریخ گیلان، اسکندر بیگ ترکمان (۱۰۴۳–۹۶۸ ه.ق) در عالمآرای عباسی و میرزا مهدی استرآبادی (قرن ۱۲ ه.ق) در جهانگشای نادری نام این شهر را به صورت «آستارا» آوردهاند. نام آستارا به صورتهای «آستاراباد»[ب] توسط ابن بزاز اردبیلی (قرن ۸ ه.ق) در صفوةالصفا، و «آستره» توسط میرزا محمدکاظم مروی (قرن ۱۲ ه.ق) در عالمآرای نادری نیز ضبط شده است. فرضیههای پیرامون معنای نام آستارا به شرح زیر هستند: نام آستارا در ارتباط با واژهٔ ستاره است. محمدابراهیم باستانی پاریزی (۱۳۹۳–۱۳۰۴) این فرضیه را مطرح کرده که آستارا از نام اِسْتِراب، ستارهٔ آب و آبادانی، منسوب به آناهیتا، ایزدبانوی آبها در ایران باستان اخذ شده است. آناهیتا معادل ایشتار یا ایستار در تمدن بابِل میباشد. یک استدلال دیگر، به این صورت است که به علت پوشیدگی مداوم آسمان منطقه از ابر و مه، اغلب شبها، مردم قادر به مشاهده ستارگان در آسمان نبودند و هر زمان که ستارهای در آسمان میدیدند، فریادِ «آی! ستاره» برمیآوردند که در اثر کثرت تلفظ، به «آستارا» تبدیل شده است. در زبان تالشی، ستاره به صورتهای «سارَه» (تالشی: sāra)، «آسْتورَه» (تالشی: āstora)، «اِسْتارَه» (تالشی: ēstāra)، «اوسْتووَه» (تالشی: ostova)، و «آسْتووَه» (تالشی: āstova) گفته میشود. نام آستارا دارای منشأ تالشی و شکل تغییریافتهٔ «اُستورو» (تالشی: ostoro) با جزءهای «اُ» + «ستو» + «رو» است. در زبان تالشیِ گویشِ آستارا، بهترتیب واژهٔ «اُ» (تالشی: o) یا «اُوْ» (تالشی: ov) به معنی آب؛ واژهٔ «سْتو» (تالشی: sto) یا «سِتو» (تالشی: sēto) به معنی کناره، کرانه، لبه، و بلندای کنار رودخانه یا دریا؛ و واژهٔ «رُو» (تالشی: ro) به معنی راه است و معنای کلی آن، راه کنار آب است. علت نامگذاری آن، ساحلی بودن مسیری بود که در گذشته از لنکران آغاز شده و با عبور از آستارا، به سمت انزلی میرفت.

نام آستارا دارای منشأ تالشی و شکل تغییریافتهٔ «هوستهرو» (تالشی: hosta ro) با جزءهای «هوسته» + «رو» است که معنای راهی که باید در آن آهسته حرکت کرد را دارد. علت اطلاق این نام، بارش زیاد و باتلاقی بودن مسیرهای حرکت بوده که باعث میشده است که بومیهای منطقه به این صورت به یکدیگر هشدار بدهند. هشدار به جهت مواظبت از خطر حیوانات نیز دلیل دیگری است که برای این فرضیه بیان شده است. به دلیل صعبالعبور بودن راههای ارتباطی آستارا با مناطق مجاور و نیاز به استفاده از قاطر جهت حرکت، نام «اَسْتَرْ رو» (به معنای راهی که با قاطر قابل پیمودن است) خطاب شده که در گذر زمان، ابتدا به «اَسْتَرو» و سپس به «آستارا» تغییر یافته است. نام آستارا دارای منشأ ترکی با جزءهای «آس» + «تا» + «آرا» است که با توجه به زبان بومی منطقه این ادعا قابل اعتنا نیست. اشرف حریری (۱۳۹۳–۱۳۰۴) در خصوص ریشهٔ لغوی نام آستارا، بر فرضیهٔ نخست تأکید دارد. حریری با اشاره به نگارش نام آستارا در صفوةالصفا به صورت «استارآباد»، توجه به فرهنگ انجمنآرای ناصری (۱۲۸۸ ه.ق/۱۸۷۱ م) که آستارا را «شهر ستاره» معنا کرده، و نیز استناد به ابراهیم پورداوود (۱۳۴۷–۱۲۶۴) که «آستارا» را یک واژهٔ اَوِسْتایی به معنای «گسترهٔ آب» دانسته، معتقد است که این واژه ابتدا به نام ایزدبانوی عشق و شادی (ایستار) بوده و سپس نام شاهزادگان، و در نهایت نام شهرها و بنادر شده است. به نوشتهٔ حریری، نام شهرهای «آستراخان» (یا آستاراخان) و «اِسْتارْباد» (نام قدیمیِ استرآباد=گرگان) همریشه با آستارا هستند. نعمتاللهی نیز شباهت نامهای آستارا و استارباد را مورد توجه قرار داده است. یزید بن مهلب، حاکم عراق (ح. ۹۹–۹۶ ه.ق) که همزمان به امارت خراسان نیز منصوب شده و مأمور فتح طبرستان شده بود، شهر استارباد را در جای قصبهای به نام «اَسْتَرَکْ»[پ] بنا کرد که نام استارباد نیز از همان گرفته شده است. فرهنگ جغرافیایی ایران (۱۳۳۰)، فرضیهٔ سوم را به عنوان ریشهٔ احتمالی نام آستارا ذکر کرده که مورد استناد دانشنامهٔ ایران نیز قرار گرفته است. با این حال، بهروز نعمتاللهی (۱۳۸۲–۱۳۱۵) پس از انجام بررسیهای میدانی در نقاط شهری و روستایی آستارا که مشروح آن را در تاریخ جامع آستارا و حکام نمین گزارش کرده است، مینویسد که هرگز مشاهده یا شنیده نشده که مردم آستارا، نام این شهر را به صورت «هوستهرو» یا «اَسْتَرو» به زبان بیاورند در حالی که تالشزبانانِ آستارا، نام این شهر را به صورت «اُستوراو» تلفظ میکنند؛ بنابراین وی با اثبات فرضیهٔ دوم، فرضیههای سوم و چهارم را رد میکند. نعمتاللهی همچنین فرضیهٔ پنجم را به دلیل عدم تطابق با زبان بومی منطقه، غیرقابل اعتنا میداند. ضیاء طُرُقْدار با تأیید دیدگاه نعمتاللهی، معتقد است که بهترین فرضیه برای معنای نام آستارا، فرضیهٔ دوم میباشد.

قدیمیترین مآخذی که در آن از آستارا یاد شده، کتاب حدود العالم (تألیف ۳۷۲ هجری) است؛ در این کتاب از شهر «استراب» نام برده شده که گویا در محل آستارای امروزی بوده است. سرزمین گیلان در سدهٔ چهارم هجری از لاهیجان تا نزدیکیهای باکو را شامل میشده و شامل ۸ ناحیه بوده که استراب یکی از این نواحی بهشمار میرفته است. حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب (تألیف ۷۳۰ هجری قمری) نیز از «اسپهبد» یاد میکند که شاید همان آستارای فعلی باشد: اسپهبد شهری متوسط است و حاصلش غله، برنج و میوه میباشد. این ناحیهٔ گیلان، ناحیهای آبادان، بانعمت و توانگر است و در آنجا شهرکهایی است با منبر. در این شهرکها بازارهاست. طعام مردم این ناحیه برنج است و ماهی؛ و از این ناحیه جاروب، حصیر مصلای نماز و ماهی به همهٔ جهان صادر میشود. اما بهطور کلی در کتب تاریخی نامی از آستارا (به شکل فعلی) و شهرها و روستاهای اطراف آن به میان نیامده و گویا این شهر در گذشته —برخلاف امروز— از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است. کهنترین اشارهها به نام آستارا در کتاب «گلستان و دیلمستان» مربوط به ظهیرالدین مرعشی (سدهٔ نهم هجری) دیده میشود که این اشارهها ۳ بار به صورت «آستارا» و یک بار به صورت «استاره» (آستاره) بوده است. میرخواند —دیگر تاریخنگار سدهٔ نهم هجری— دومین مورخی است که در کتاب روضةالصفا از آستارا یاد میکند: در جمادیالثانیهٔ سال ۱۰۰۲ که شاه عباس از راه خرزویل و منجیل به کهدم و پس از آن به لاهیجان رفت، علی خان حاکم بیهپس و امیره مظفر برادر امیره سیاوش در گسکر اظهار بندگی و اطاعت نکردند. شاه عباس فرهادخان روملو را که سردار سواران والپیان بیک قاجار را که سرهنگ پیادگان آتشبار بود، به دفع ایشان بفرستاد و به ذوالفقارخان قرامانلو امر کرد که از راه تالش و آستارا با سپاه آذربایجان برسر گسکر و امیره مظفر آید. «عبدالله فومنی» در ذکر آستارا مینویسد: شاه عباس به بهزادبیک دستور داد از ابتدای آستارا تا سرحد و سامان مازندران در ترتیب شوارع و تعمیر پلها دقیقهای فروگذار ننماید. بهزادبیک راهها و پلها را از آستارا تا اسپچین مرتب و معمور کرد. جهانگردی به نام «ابت» (Abbott) که در سال ۱۸۴۳ از آستارا دیدن کرده، دربارهٔ آن چنین مینویسد: دهکدهٔ دهنهکنار در مصب رودخانهٔ آستاراست. پنجاه تا شصت خانوار جمعیت داشته و دکانهایی دارد که اجناس آنها به خارج از ایران حمل میشود. در طرف دیگر رودخانهٔ آستارا، سیصد تا چهارصد خانوار پراکنده است که محل ایشان به نام «گیلِ کران» مشهور است. اما از خاک ایران چیزی از این خانهها دیده نمیشود. در اینجا پنجاه تن قزاق روسی به مرزداری مشغولاند. دیگر از روسیان در اینجا نشانی نیست. رئیس گمرک آنجا به اجناسی که وارد خاک روسیه میشود، مهری میزند و آنها را به لنکران میفرستد تا به کار گمرک آنها رسیدگی شود. قرنطینهٔ روسها نیز در لنکران است. دهانهٔ رودخانه آستارا پنجاه تا شصت یارد است که فعلاً آب در آن جاری است؛ اما بستر اصلی این رودخانه بیشتر از این مقدار است. آستارا بندرگاهی ندارد و کشتیها بارهای خود را تحویل قایقها میدهند و به ساحل میآورند. حدود ناحیهٔ آستارا به ساحل شمالی رودخانه نیز کشیده میشده است و حد جنوبی آن در خاک ایران به رودخانهٔ چیلوند میرسد. ظاهراً این ناحیه کمجمعیت است. در کوهستان جمعیت ثابتی نیست و در دشت و زمینهای هموار، غیر از دهکدهٔ دهنهکنار، چهار دهکدهٔ دیگر نیز وجود دارد.

وضعیت آستارا در شمال غربی استان گیلان در فاصله ۷۰ کیلومتری از شهرستان اردبیل و ۱۸۰ کیلومتری از شهرستان رشت واقع شده است. این شهر تا قبل از تقسیمات کشوری، یکی از بخشهای شهرستان اردبیل در شرق استان آذربایجان شرقی بوده است. این بخش در سال ۱۳۳۶ خورشیدی صاحب فرمانداری شده و در مهر ۱۳۳۷ خورشیدی بهطور رسمی به عنوان یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی شناخته شد. شهرستان آستارا در خرداد ۱۳۳۹ خورشیدی به استان گیلان ملحق گردید. در محل کنونی شهر آستارا در قدیم روستایی به نام دهنهکنار وجود داشته که از زمان قاجاریه گسترش یافته و دگرگون شده است. آنچه در مورد سوابق این شهر در کتب تاریخی مشهود است این است که منطقهٔ آستارا تا زمان صفویه و پیش از آن از موقعیت خاصی برخوردار نبوده است. از آن زمان به بعد است که به سبب توسعه تجارت و مقاصد استراتژیک اهمیت پیدا کرده و در آن قلاع متعددی ساخته شده است؛ و در واقع دوران شکوفایی این شهر پس از انعقاد قرارداد عهدنامه گلستان و دو تکه شدن آستارای فعلی و آستارای آذربایجان صورت پذیرفت که منجر به شناخته شدن آستارا در بین مردم ایران و خارج از کشور به سبب موقعیت خاص اقتصادی، مرزی و دریایی شد، در اواخر قاجاریه و تا پایان حکومت دودمان پهلوی، آستارا از شرایط ویژه اقتصادی اوایل دوران انعقاد عهدنامه گلستان برخوردار نبود و بیشتر مردم به سمت دریچهٔ فرهنگی روی آوردند، که تأسیس دبیرستان حکیم نظامی در سال ۱۲۸۷، کتابخانه عمومی شماره یک آستارا در سال ۱۳۰۲، شهرداری آستارا در سال ۱۲۸۷ از جملهٔ این موارد بوده است، تشکیل کانونهای مختلف شعر و ادبیات، ارسال و تأمین آموزگاران شهرهای مختلف مناطق گیلان و آذربایجان نیز سبب شناختهٔ این شهر به عنوان شهری فرهنگی شده بود. اما پس از انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان به سبب وضعیت معیشتی ضعیف آذریهای آن سوی آستاراچای و آمد و شدهای رسمی بین دو کشور تشکیل شد، پس از آن رونق اقتصادی و بازسازی مناطق توریستی و گردشگری آستارا رونق گرفت که موازی با آن چهرهٔ این شهر از حالت فرهنگی به حالت توریستی و اقتصادی بدل گشت

معماری و بافت شهری در گذشته تولید سفال سقف در آستارا بسیار رایج بود و شهر آستارا به «شهر بامهای سفالین» مشهور شده بود. سفال در تابستان عایق خوبی در برابر گرما بود و هنگام وزش باد شدید به صورت بادشکن عمل میکرد و در زمستان هم برفروبی آن آسانتر بود. حتی در ساختمان برخی از امامزادههای تاریخی منطقه با قدمت بیش از ۴۰۰ سال نیز از سفال استفاده شده است. با وجود اینکه تا چند سال پیش، کارگاههای تولید سفال سقف در آستارا به عنوان مهمترین منبع درآمد مردم مطرح بود، امروزه دیگر از آن کارگاهها خبری نیست. بخشها آستارا در گذشته به ۳ بخش تلهسیفی و آستارای میانی (هردو در ایران) و آستارای بالایی (در جمهوری آذربایجان) تقسیم میشده است: تلهسیفی در گذشته، پل مرداب (کورپی) تنها گذرگاه عبوری از روی رودخانهٔ آستاراچای بوده است. در آن زمانها از ابتدای خیابان ورودی آستارا تا این پل را تلهسیفی (تلهسفی) مینامیدند که این منطقه شامل محلات الکچیها، عصبلیها، تالشها (شغل: دامداری، زنبورداری، کشاورزی و ماهیگیری)، چروونها (مهاجرین قفقاز — شغل: ارابهرانی، حمل بار و خرید و فروش)، اردبیلیها، مغانیها، نمینیها و ویلکیچیها (شغل: دکانداری، کارگری و کشاورزی) بوده است. سقف منازل تلهسیفی از گالی بود و ساکنان این منطقه از طبقهٔ فقیر بودند. الکچیها در سمت چپ و غربی خیابان ورودی آستارا سکونت داشتند. آنها به زبان ترکی آذربایجانی صحبت میکردند و کلمات را به گونهای سریع ادا میکردند. شغل ابتدایی آنها الکبافی بود و گویا این طایفه از بازماندگان کولیها بودهاند. عصّبلیها (اسّبیلیها) در سمت چپ و شرقی خیابان ورودی آستارا زندگی میکردند. آنها نیز به زبان ترکی آذربایجانی تکلم میکردند؛ ولی در گویش آنها ریتمی فریادگونه احساس میشد. شغل عصبلیها دریانوردی، صیادی و کارگری شیلات بود. روستای ویرمونی در کوهپایهٔ غربی آستارا قرار گرفته و گویا پیش از عقبروی آب دریای خزر و پدیدارشدن پشتههای جدید برای ایجاد شهر، این روستا خاستگاه آستارای امروزی بوده و کاروانیان برای رسیدن به مناطق ییلاقی آذربایجان به این روستا متکی بودهاند. آستارای میانی آستارای میانی از پل مرداب شروع شده و تا زنجیر (انتهای شهر) ادامه داشت و وسیعترین قسمت شهر محسوب میشد. ساکنان زنجیر گیلک بودند و شغلشان شالیکاری بود. این محله توسط مهاجران قفقاز ایجاد شده بود و محل سکونت تاجران، تحصیلکردهها، خردهمالکان، فرهنگیان و کارمندان (طبقهٔ متوسط و مرفه) بود. تمام کارگاهها، مدارس و مؤسسات شهر در این منطقه قرار داشتند و سقف منازل آن از سفالهای قرمز و مقاوم بود. آستارای بالایی آستارای بالایی که امروزه در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد، در گذشته با آستارای میانی و تلهسیفی یکپارچه بود؛ اما پس از امضای عهدنامهٔ گلستان، این منطقه از شهر به امپراتوری روسیه واگذار گردید.

اقلیم با توجه به موقعیت جغرافیایی آستارا و ارتفاع آن از سطح دریا، نزدیکی این شهر به درهٔ حیران و دارابودن اقلیم کوهستانی و آب و هوای مرطوب و معتدل، این شهر اندکی خنکتر از دیگر مناطق پست جلگهای استان است. میانگین دمای آستارا ۱۵٫۴ درجهٔ سانتیگراد بوده، کمینه دمای ثبت شده در این شهر، ۷٫۸- درجهٔ سانتیگراد و مربوط به ژانویهٔ ۲۰۰۸ میلادی و بیشینه دمای ثبت شده در آن، ۳۶٫۶ درجهٔ سانتیگراد و مربوط به اوت ۲۰۰۶ میلادی بوده است. میانگین مجموع بارندگی ماهانه در آستارا ۱۳۴۵ میلیمتر در ماه، تعداد روزهای همراه با بارش در این شهر، ۱۴۸٫۱ روز در سال و تعداد روزهای همراه با بارش برف در آن، ۸٫۵ روز در سال است. همچنین بیشینه بارندگی روزانه در این شهر، ۱۹۰ میلیمتر در روز بوده و مربوط به سپتامبر ۲۰۰۰ میلادی است. به این ترتیب، آستارا از نقاط پربارش کشور محسوب میشود. میانگین تعداد روزهای یخبندان در آستارا ۰٫۳ روز در سال بوده و مجموع تعداد روزهای یخبندان در این شهر در یک دورهٔ ۲۵ ساله، ۸ روز بوده است.

دین به جهت اینکه غالب جمعیت آستارا تورک و عدهای از مردم تالش هستند، اکثریت مردم آستارا مسلمان شیعه مذهب هستند و اقلیتی از مردم نیز مسلمان سنی شافعی مذهب میباشند. در این شهر در روزهای عزاداری شیعی دستههای عزادار زنجیر زن و سینهزن با خواندن نوحه به تورکیِ آذری به عزاداری پرداخته و طبق یک سنت دیرینه شب عاشورا را در امامزاده ابراهیم و قاسم به شب زندهداری میپردازند. آیین طشت گذاری نیز از مهمترین و ریشه دارترین سنتهای این منطقه است. مساجد مساجد آستارا به صورت زیر در گذر زمان تعبیه شدهاند، با توجه به منابع قدیمیترین مسجد؛ مسجد میرزا یا همان سیدلر تکیهسی بوده که هماکنون بنای قدیمی مسجد نوسازی شده است. با این حال دومین مسجد قدیمی شهر، مسجد جامع آستارا میباشد که در کنار مصلای شهر واقع شده است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
زیبا و مفید ، مرسی بابت این تست های عالی👏💎
ای جانم
متولد این شهرم خیلی خیلی شهر زیبایی هست
کوچیکه ولی دلنشینههه
ای جانم🌹♥️😍😍😍😍
عالی بود 👌
ممنون 🌹
آستارا رو خیلی دوست دارم
😍❤️🌹
زیبا بود
ممنون 🌹
اولین لایک و کامنت، عالی بود😉💖🌿
مرسی 🌹
✨️❄️
💓🫂