31 اسلاید پست توسط: ⚛️ɴᴏᴠᴀᴍᴀᴛᴛᴇʀ انتشار: 2 هفته پیش 619 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست


اشتراک گذاری

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (160)
  • راستی...
    🔹طراحی پوستر🔹عکس نتیجه🔹 و کاور🔹
    این پارت و پارت قبلی با کاربر ᴍᴀʜʟᴀ بوده🌹

  • image☆ZSD☆
    pain...!!!

    یه چیز دیگم هست .یبار همه خواب بودن.بعد دیوارای خونه ی ما یه آینه های کوچولو و باریک داره که مثلا اگه توش نگاه کنی و کسی از پشت سرت رد بشه میتونی ببینیش(مثل همه آینه ها)بعد من با چشمای خودم،دقیییقا با همین چشما دیدم یکی رد شد.فکر کردم بابامه .نگاه کردم دیدم هیچکس نیست .رفتم ببینم بابام بود یا نه،دیدم باابام خوابه.

  • image☆ZSD☆
    pain...!!!

    یه بار نمیدونم خواب دیدم یا بیدار بودم،شب بود دیدم وایستادم .یه سایه ی کاملا شبیه خودم اونطرف تر روی دیواره و داره لبخند میزنه.پرسیدم تو کی هستی ولی یهو از خواب پریدم.دیدم صورتم کامل کامل خیس آبه.ساعتو نگاه کردم،راس ساعت ۳ صبح بود.

  • imageKowsar
    مشغول

    چندوقت بعدش بالای میزم روی دیوار با فاصله یک متر تقریبا، همون خط سبز که با گواش بود کشیده شده بود
    هنوزم هست
    یوقتایی هم از توی راهروی خونه صدای راه رفتن میاد ولی کسی نیست

    • خوب جرئتی دارید هنوز همون جایی😨

    • imageKowsar
      مشغول

      بعل😐😑😂
      می‌خوایم بریم از اینجا ولی هنوز فرصتش پیش نیومده

  • imageKowsar
    مشغول

    من الان دقیقا وسط خاطرم دارم زندگی میکنم
    اتاق من، جن توش زندگی میکنه😐
    اینو از خط هایی که خودش روی دیوار و وسایلم کشید میگم
    دفعه اول، دفتر طراحی‌ای که جدید خریده بودم و گذاشته بودمش روی میز رو، روش یه خط سبز کشید که اون موقع اهمیتی ندادم
    دفعه دوم، یه برگه سفید که توی کشوی میز بود روش خط سبز کشید. اون موقع منو مامانم ترسیدیم و کلی وقت داشتیم دنبال چیزایی که رنگ سبز میکشن میگشتیم تا بالاخره فهمیدیم این رنگ گواشمه که اصن معلوم نیست کجاست و دم دست نبود

  • imageKowsar
    مشغول

    یکی به من بگه وقتی میترسیو الان یک نصف شبه برا چی همه رو با دقت میخونی؟😐😅
    حالا من خودم صبح میام خاطره ترسناکمو تعریف میکنم
    الان میترسم

  • image✶SᎯᎶℋᎯℛ✶
    بودن تون فقط یه حرفه❤️‍🩹

    راستش خاطره من اینجا فرستاده نمیشه نمیدونم مشکل چیه چون کلمه بدی جزوشون نبود میشه تو پی وی بفرستم؟

  • image✶SᎯᎶℋᎯℛ✶
    بودن تون فقط یه حرفه❤️‍🩹

    آخه ساعت دو شب چرا باید چند تا دختر بیرون باشن؟😔

  • image✶SᎯᎶℋᎯℛ✶
    بودن تون فقط یه حرفه❤️‍🩹

    همونی که سنگ زده تو سرش خب تقصیر خودش بوده میخواست سنگ نزنه به جن بدبخت😔

  • image☆Leyli☆
    زندگی راباید صبورانه زیست

    من تو اتاق بابام تنها بودم مامان و آبی کوچکترم هم بیرون بودن هیچ مردی هم نبود ولی دیدم یه مرد سرشو جلوم تکون میده تا بهش دقت کردم فرار کرد بعد خودمم فرار کردم رفتم پیش مامانم ولی به رو نبردم

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.