
شما هم خاطرات ترسناک تون رو برامون بنویسید😉
31 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
83 لایک
شما هم خاطرات ترسناک تون رو برامون بنویسید😉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
راستی...
🔹طراحی پوستر🔹عکس نتیجه🔹 و کاور🔹
این پارت و پارت قبلی با کاربر ᴍᴀʜʟᴀ بوده🌹
اس ۶: الان خونه تنهام
خب یبار منو دختر خالم تو اتاقم بودیم و شب بود بعد در پنجره رو باز کردیم به مردم میخندیدیم🤡بعد من به پایین نگاه کردم دیدم یه مرد خیلی عجیب که قیافشو یادم نیس ذل زده تو چشمام بعد به دختر خالم نشونش دادم و اونم ترسید حدودا ۱دقیقه ای داشت نگاهمون میکرد که ترسیدم در پنجره رو بستم ۱۰ثانیه بعد که بازش کردم اون مرده نبود ولی خیلی ترسناک بود💀
یه بار شب رفتم اب بخورم، وقتی برگشتم سایه دوتا دست تو اشپزخونه دیدم💔یه بار هم خونه مامان بزرگم بودیم خواهر کوچکترم داشت با مامانم حرف میزد ولی من اونو تو حیاط دیدم که داشت به من نگاه میکرد،بعد به سمت پله ها رفت و دیگه ندیدم بالا بره یا بیاد تو خونه و غیب شد.هر شب هم احساس میکنم یکی به گردن و سرم دست میزنه، صدای کوبیدن به پنجره ها هم میاد🤕😵💫
خونه مامان بزرگا همیشه مرموز بوده
دوستان بابا من خونه گرفته بودیم تهران روز اول با جناب دشمن بودیم حالا باهاشون چایی میخوایم🤣
😂
اس ۲۷: دفعه ی پیش هم یک چیزی شبیه این بود
👍🏻
خب بزارین منم بگم: من کلاس چهارم ، پنجم بودم؛ با دوستام یه بازی میکردیم، اینجوری بود که توی چهار گوشه ی کلاس وامیستادیم و هی راه میرفتیم میزدیم پشت هم ( بازی چهار گوشه، فصل دوم روباه نه دم) که یهو یکی از دوستام حرکت نکرد، فکر کردیم داره سر به سرمون میذاره انا بعد که تعداد رو شمردیم واقعا پنج نفر شده بودیم😱
😑
سیسی اگر پارت سه میسازی منم هستم؟
من همونم که گفتم خونه تنها بودم یهو صدای چک چک آب اومد و رفتم ظبط تلوزیون روشن کردمو و یهو برق رفت و کلا این من بودم
کی میسازی پارت سه رو؟
حتما 🌹
معلوم نیست ببینم این پارت حمایت میشه یا نه🌹
مرسییییی
44 روز تا شروع مدارس(باز آمد بوی ماه مدرسه...)
😅👍🏻
روم تاثیر گذاشته بود عملا فلج شده بودم بعد با خودم میگفتم جن ها اومدن دارن مامان بابام رو یه کاری میکنن اینا بعد اقا بابام میوفته دنبال این گربه بعد ما کلا بالکنمون از شیشه هست کل اون دیوارش بعد پنجره بالکن که باز بوده گربه مبره اونجا از اونجا میوفته پایین اما فرود میاد روی یه بند بعدش هم میپره رو زمین خیلی عجیب بود خداییش بعد هنوز ما نفهمیدیم گربه چجوری اومده تو در صورتی که از پنجره هم نمیتونسته بیاد چون ما طبقه دوم هستیم
پ.ن: داشته نون میخورده گربه 😅
من خودم خیلی داستان های ترسناک نمیخونم
من خودم دوست دارم اینارو اما مثل چی هم میترسم😂
منم زیاد نمیخونم اما اون موقع خوندم😭
💓