8 اسلاید پست توسط: LADY BUG🐞 انتشار: 4 هفته پیش 311 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

خب سلام من دیروز یا چند روز پیش تو چارسو اسلایس گذاشته بودم که هرکس خاطره خندار دار داره بگه میخوام پست بسازم این شد که بعضیا گفتن اگه شما هم میخواینتو پارت بعد باشین تو کامنت ها بگین



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (18)
  • imageLADY BUG🐞 سازنده
    یه میراکولر بدبخت

    خاطرات خنده دار کاربرا به لیست عه منم هستم🌝🪷 افزوده شد.
    توسط پیشی🇷🇺
    __
    ممنون

  • imageشاهین
    فالو = فالو

    خوب یه خاطره دیگه دارم:سال پیش سر کلاس شیمی بودیم بعد یکی یه چیزی درباره بابام پرسید،منم یهو هول شدم گفتم(کدوم بابام؟)هیچی دیگه کلاس رفت رو هوا😂😂😂😂

  • imageشاهین
    فالو = فالو

    عه منننننن

  • imageViktor
    جادوگر شهر پایین

    فکر کن ل.ز مدرسه بهت نامه عاشغانه بده و رفیقت عکسشو تو گروه درسی بزاره💔🦆
    بعدشم دعوااااااااااااااااااااااااا

  • imageپست جدیدم🇷🇺
    سقوط من در خودمه

    عه منم هستم🫡

  • image®ソニック
    بک می دم

    یه بار درس زبان اموزشگاهمون درباره رستوران و غذا ها بود. بعدش استادمون، که مرد هم بود، از ما پرسید که شما ها بعد غذا تو رستوران چی می نوشید. منم خواستم بگم که من از غذا در رستوران نوشابه و یا دوغ می خورم به جاش گفتم من بعد از غذا در رستوران نوشابه و شیر می خورم🤣
    فقط باید قیافه استادمون رو تو اون لحظه بعد از این جوابم می دیدین😂

  • image☆روبی هوشینو☆
    چرا پستم 1شب منتشر شد 😔

    من میتونم دوتا بگم؟

  • imageمامان نارنگی🍊
    🐾Kim tae bum 🐾

    این خاطره برا همین امساله منم سال آخر مدرسه امه کلی سوتی های گنده میدم 😅 😂

  • image☆روبی هوشینو☆
    چرا پستم 1شب منتشر شد 😔

    یبارم کلاس چهارم بودم معلم گفت فارسی هاتونو در بیارید بعضی ها نیاورده بودن معلم گرفت از چند نفر بعد به ما داد که دونفره نگاه کنیم منو دوستم هم دعوا میکردیم که کتاب رو میز کی باشه بعد گفتیم سنگ کاغذ قیچی کنیم یهو معلم گفت از کلاس برین بیرون منو دوستمم رفتیم و تو سالن حرف زدیم😂😂

  • imageمامان نارنگی🍊
    🐾Kim tae bum 🐾

    یه بار توی مدرسه عکس یه شهید دیدم که مدل بوده وجوون خب من نمیدونستم شهید شده به دوستام گفتم چقدر جذابه وک ر. ا. ش زدم خلاصه رفتیم سرکلاس گفتن که شهیده بود اون طرف منم رو زمین نشستم داشتم گریه میکردم وتو سر خودم میزدم جلو معلم میگفتم وایی که عاشق شدم وشکست عشقی خوردم وایی الان چرا شهید شدی میخواستم بیام خواستگاری الهی بمیرم دارم برات آتیش می گیرم وایی هنوز کت دامادی نخریدم برات خلاصه من زار میزدم و بچه هعی میخندیدن بهم

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.