شده غمی ریشه کند به دلت آب شوی؟ ناظر عزیز؛ داستان درباره هری پاتره.
سیریوس همیشه می دانست ممکن است روزی، برادر کوچکتر و بهترین دوستش را از دست بدهد. به هر حال، هردو بنیه و مزاج بسیار ضعیفی داشتند، به ویژه در مقایسه با شخص قوی ای مانند خودش، اما به خواب هم نمی دید که مجبور شود هردوی آنها را به این زودی از دست بدهد.
همه چیز به سان کابوس بود. یک روز شفادهندگان تشخیص دادند بیماری ریگولوس که از کودکی، همراه او رشد می کرد، اکنون بسیار پیشرفت کرده و به زودی او را در خود می بلعد و روز دیگر، ریموس به سرطان خون مبتلا شد، یگانه بیماری غیرجادویی که جادو نمی توانست کاری برایش انجام دهد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
34 لایک
بغض-
داداش و شوحرمو بدید برم
داداش ما داریم می میریم..
لطفا بجات سنیولس و بجا ریمو پیتر بمره
مرثیممنون🙏🏻
البته مونی ممکنه خوب شه ولی من..
با سوی بیچاره چیکار داریییی حداقل بگو مالسیبر یا لوسیوس مالفوی
- سرفه.
این حرفو نزن رگی،
تو معلومه خوب میشی
بغل کردنت*
- سرفه کردن خون و بیهوش شدن
عجله بلند کردنت*
وای وای مادام پامفریی
دویدن به طرف بیمارستان*
نفس بکش.رگی؟رگی؟
- تو درمونگاه، با هزار سختی به هوش اومدن و نفس نفس زدن.
خوبی؟چیشدی؟
قلبم درد میکنه...
-از اونجایی که چشمام به خاطر بیماری ضعیف شدن، سوروس سر میرسه و به درخواست خودم واسم کتاب موردعلاقهم رو میخونه.
قاپیدن کتاب*
خودم براش میخوندم .بیرون.
چشم غره به سو و گرفتن دستت*
به مامان نگفتی؟
زورت به اون بیچاره رسیده؟
رگی میدونی منم میخام ی نقشی تو زندگیت داشته باشم!
نمیشه لاقل الان این کله روغنیو با وسیله ی شیمیش ول کنی؟
میدونی، سیری... گاهی اوقات دلم میخواد بتونم جفتتونو داشته باشم.. برادرم و.. دوستم..
*کم مونده گریه کنم.
بغل کردنت*
منم میخوام فقط تو رو داشته باشم.
لاقل تو هاگوارتز فرصت کنارت بودنت رو ازم دریغ نکن
ببخشید خیلی خندیدم_
*وی بهخاطر aذاب وجدان آمده است تا عذربخواهد*
عیبی نداره؛ خودمم موقع این مکالمه میخندیدم..
(قسمت اول مکالمه😭😭
قسمت دوم مکالمه😂😂)
اهم اهم....
-هانا لوپین
سیرییی
-ریموس
فقط یکی منو از خواب بیدار کنه نه نه نه نه نه..😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
- پاک کردن اشکات
ـــ کاش اینجا بودی امیلی... منو نجات بدهههه
من؟ نه بابا گریه چیه؟
*در حال پاک کردن اشک از چشم هاش*
-دادن دستمال.
عیبی نداره، خودمم موقع نوشتنش گریه میکردم
خیلی قشنگ بود 😭😭😭
قلمت >>>>>>🫠
مرسی
هق هق هق...
-بغل