در نگاهم اگر نیستی ؛ در خیالم سرشاری .مولانا
برای یک ثانیه احساس کردم نمیتوانم نفس بکشم . قلبم تیرکشید ، معدهام سوزش شدیدی کرد و بغض سنگینی گلویم را فشرد .
نمیتوانستم حرفی که شنیده بودم هضم کنم . باورش از هرچیز دیگری سخت تر بود .
دیگر برادری که تا صبح بتوانم برایش غر بزنم را نداشتم . همین دیشب بود که صدای خنده هایمان کل خانه را پر کرده بود . آیا کسی میداند که الان حالش خوب است؟ یعنی میتواند ببیند که چطور دارم برایش گریه میکنم ؟ میدانست که چقدر دوستش داشتم ؟ اصلا میدانست که نبودش تا چه حد آزارم می دهد ؟ اگر میدانست برای چه رفت؟ اینقدر برایش بی اهمیت بودم؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
کی تورو اذیت کرده(چاقو)
هیچکس والا😟
عه پس اون چیه نوشتی تو پستت
چی؟
عاها اونننن
داستان از زبون من که نیستتت😭
راجب خودم حرف نمیزنمم
خب😓😓😓😓
خب😓😓😓😓
من آخر نفهمیدم🥰
چیمیگ-
داستان رو من نوشتم
ولی درواقع از زبون یکی از دوستامه
واسه خودم اتفاق نیافتاده
اخی
🥰
هنرمندی هستی برای خودت آذین💓💓
هنرمندی هستی برای خودت آذین💓💓
قربونتبرم😭😭😭
خدانکنه😏
😭😽
خیلی قشنگههههه
مرسسیییییی
فداتشمم
چیچی بر اساس واقعیتت؟
واقعی بوده چیزی که نوشتم
واقعااا
ارهه😟
پس میگی که این از زبون من نیست که😭
ارهه ولی واقعیه
بوغضم گرفت واقعا💔💔
🙂🙂
چرا انقد دیر دیدم😭
دیر نیستتتتتتت
آره دیر نیست آره🙏🏻🙏🏻
نیستتت بخداا
وای دیدی چیشد💔💔💔💔
چیشد😟
خاکعالم🙂
نهنهنهنههنههنقتینی
سلام عذر میخوام ولی میشه از داستان جدید منم حمایت بشه؟
منتشر شده اسمش بازی زندگی: انتقام لیلی هست
کامنت موقته
چشمم حتماا
ممنون میشم