
ادامه ی پارت های قبلی...

مکتب اصفهان :بعد از هرج و مرج ده ساله، شاه عباس بر تخت صفویان نشست و بعد از تثبیت قدرت پایتخت خود را به اصفهان برد. در این دوره همه هنرهای صناعی رواج پیدا میکنند و در خدمت سلیقه شاه قرار می گیرند و به همین دلیل است که با تمایل شاهان صفوی به هنر غرب، این هنر به پوسته زیرین جامعه نیز نفوذ میکند.

معماری، منسوجات، فرشها و سفالگری این دوره ستایشگران پر و پا قرصی داشتهاند؛ با این وجود، با توسل به نقدی منصفانه، تقریباً در تمام هنرهای این دوره میتوان انحطاطی در سرزندگی و خلاقیت یافت. البته شرایط هنر نقاشی، جریانی متفاوت و پیشرو داشت چراکه تقریباً مستقل از حمایت دربار بود. در این دوره و حتی قبل تر از مکتب اصفهان با سبکی جدید روبرو هستیم که هنرمند آثاری مستقل از کتاب را به صورت گسترده تولید میکند.

بروز این پدیده به دو عامل بستگی داشت: کاهش حمایت درباری و رشد طبقه بازرگانان. در واقع سلیقه شاهان در حال تغییر بود و هنرمندان نمیتوانستند تنها بر حمایت دربار تکیه کنند و به همین دلیل به سمت سرمایهداران و نوکیسهها میرفتند و از آنجایی که آنها نیز توانایی مالی تولید یک کتاب کامل را نداشتند به تک نگاره بسنده میکردند.

در این میان هنرمندی جوان و با استعداد به نام رضا عباسی ظهور میکند که این نوع سبک از نقاشی را به کمال خود میرساند. اسلوب کار رضا عباسی بر اساس ارزشهای خطی استوار بود به این صورت که از طریق ضخامت و نازکی خطوط به اثر حجم می داد. در نگارههایش معمولاً پیکره ها بزرگ، و بیارتباط با محیط بودند. بعدها معین مصور با سبک رضا عباسی را با تلفیقی از سبک شخصی خود ادامه داد.
به طور کلی میتوان گفت پیوند نقاشی با ادبیات سست شده بود و خط بر رنگ در هنر نگارگری فایق شده بود. این دو اتفاق باعث شده بود تا هنرمند به اطراف خود بنگرد و وقایع مختلف روزمره را به ثبت برساند. رفته رفته سنت کارگاهی ضعیفتر شدند و ارزش فردی هر هنرمند به صورت مستقل در این دوره افزوده شد. به همین دلیل امضا زدن همراه با رقمزنی های طولانی در این دوره رواج پیدا کرد که خصوصاً در آثار معین مصور زیاد دیده میشود.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
ناظرش بودم😉
ممنون ناظر جونن