هری و هرمیون خواهر برادرن؟؟پارت دو

دلایل توی کتاب چی؟وقتی دامبلدور میاد که هری رو به دورسلی های تحویل بده،مکالمه کوتاهی بین دامبلدور و مک گونگال شکل می گیره✨.مک گونگال می خواد یه چیزی بگه که حرفشو می خوره.ممکنه می خواسته بگه: بهتر نیست با خواهرش باشه؟ولی ترجیح می ده که نگه✅

اولین ملاقاتشون هم یکم عجیبه.اول نویل می پرسه که وزغمو ندیدین؟ رون هم درجا می گه که نه.بعد چند ثانیه بعد هرمیون می اد و همینو می پرسه!😁جالب اینجاست که نویل هم کنارش بوده و می تونسته بگه که از اینا پرسیدم ندیده بودن،ولی نمیگه✨.وقتی هم هرمیون می پرسه رون می گه ما که گفتیمم ندیدیم.ولی هرمیون حرف رون رو نادیده می گیره و می گه عه داشتی جادو می کردی و بعد می شینه.😮خوب پس وزغ نویل چی؟وچرا باید از هرمیون کمک بخواد؟

به جز اولین ملاقاتشون،زمان دوستیشون هم عجیبه.✨منطقی نیست که هرمیون به خاطر یک حرف بره و ساعت ها گریه کنه.پس چرا انقدر گریه کرد؟شبی هم که اون غول میاد و هری و رون هرمیون رو نجات می دن هالووین بود.یعنی شبی که لیلی و جیمز به قتل رسیدن😮! همچنین وقتی که رون هرمیون رو مسخره می کنه، اون به هری تنه می زنه در حالی که اون رون بوده که اون حرف رو زده.پس اون روز می تونه روز بدی برای هرمیون باشه چون هم سالگرد پدر و مادرشه هم تنها عضو خانواده اش رو از دست داده.💔و این می تونه دلیل خوبی برای ساعت ها گریه کردن باشه:)

سال سوم هم توی کلاس لوپین همه یه بار با بورگارت خودشون روبه رو می شن بجز هرماینی✨. چون پشت سر هری بود و بعد از هری لوپین کلاسو کنسل کرد.و احتمالا لوپین خبر داشته که اونا خواهر و برادرن.و احتمالا بوگارت هرمیون جسد هری هست و اگر تبدیل به اون می شد،همه شک می کردن و این می تونست دلیل خوبی برای این کار لوپین باشه.😮موقع امتحان (توی کتاب) هم هرمیون می گفت که بوگارت من پرفسور مک گونگاله که میگه درسات رو افتادی و چون هیچ کسی اونجا نبود اون می تونست به راحتی دورغ بگه!🤨

ممنونم که باهام همراهی کردین:) لایک و فالو و کامنت فراموش نشه دوستم💚