ناظر جان چیز بدی نداره رد نکن💔
(مرینت)P11 من که فقط دوست اونا بودم با رفتن آنارکی نابود شدم چه برسه به خودشون دلم بیشتر از همه برای لوکا میسوخت چون اونم مثل من اولین نفری بود که از مرگ عزیز ترین آدم زندگیش خبر دار شد واقعا سخته خیلی شب وحشت ناکی بود هم رفتن آنارکی و هم رفتن پدرم.
داشتم به پدرم و آنارکی فکر میکروم که با صدای جولیکا به خودم اومدم: جولیکا:بچه ها مرینت و لوکا اینجان دیگه نگردید پیداشون کردم (مرینت) فورا اشکامو پاک کردم و چشمم خورد به لوکا که دیدم داره آروم قطره اشکی که روی گونش افتاده رو پاک میکنه بازم داغ دل هردومون تازه شد واقعا دوران بدی بود اولین نفری که وارد کابین شد آدرین بود که با صدای نسبتا بلندی گفت:
آدرین:مرینت تو حالت خوبه؟ مرینت:آره خوبم آدرین چطور؟ آدرین:خدارو شکر آخه یکی داشت دنبالت میگشت از اون موقع ما هم داریم دنبالتون میگردیم (آدرین) بعد از رفتن مرینت اعصابم ریخت به هم اون که منو دوس.ت داشت چرا قبول نکرد؟ داشتم فکر میکردم که باصدای عجیبی به خودم اومدم: مرد غریبه:آقا سلام ببخشید شما خانومی به اسم مرینت دوپن چنگ میشناسید؟
آدرین:سلام چطور مگه باهاش چه کار دارید؟ مرد غریبه:چیز مهمی نیست ولی خصوصیه الان کجاس؟ آدرین:من از اقوامشم کارتو به من بگو بهش میگم مرد غریبه:میتونم بپرسم باهوشون چه نسبتی دارید؟ آدرین:من نام.ز.دش هستم کارتو بگو مرد غریبه:نه باید به خودش بگم فعلا ولی اگه دیدیش بهش بگو پاشو از زندگی این خوانواده بکشه بیرون وئلا هرچی دید از چشم خودش دید آدرین:میری یا به پلیس زنگ بزنم
(آدرین) بعد از رفتنش رفتم دنبال مرینت ولی پیداش نکردم به بچه ها گفتم ولی کسی نه اونو و نه لوکا رو ندیده بود بعد از نیم ساعت با صدای جولیکا دلم آروم گرفت و به سرعت خودمو رسوندم به کابین تا از مرینت در مورد اون مرد بپرسم آدرین:مرینت این پیام از طرف کیه؟ مرینت:نمیدونم ولی با مشخصاتی که تو گفتی باید آشنا باشه اما...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
🩰:برایرانندگیدر....گروهوترککردن؟! (بررسی)
ادمین پین؟
خیلی خوب بود
اولین کامنتو لایک مال من بود💟