
وقتی جولیت باهام حرف میزد همش درباره ی جک میگفت خاطراتش با جکو مرور میکرد اهنگ هایی که وقتی جک پیشش بود و باهم گوش میدادنو برام میفرستاد وقتی حاله جولیتو اینجوری میدیدم خیلی ناراحت میشدم انقدر ذهنم درگیره جولیت و مشکلاتش شده بود که کم کم اتفاق هایی که برای خودم افتاده بودو داشتم فراموش میکردم هر روزم شده بود حرف با جولیت و آروم کردنه اون به جولیت راه کار میدادم برای فراموش کردنه جک برای جولیت اهنگای جدید میفرستادم بعضی وقتا سعی میکردم بخندونمش حتی از اتفاق هایی که برای خودم میوفتاد تعریف میکردم براش و کلی میخندیدیم باهم از ادمایی که دورم بودن و ایسگاشونو میگرفتم تا سوتی هایی که جلویه بقیه میدادم همشو برای جولیت تعریف میکردم
ی روز که مثله همیشه آن شدم تا با جولیت حرف بزنم یک نوتیف جدید برام اومده بود موتیفو باز کردم و پیامشو خوندم متوجه شدم پیام از طرفه جکه حقیقتا خیلی عصبی بودم از دستش برای همین جوابه پیامشو دادم و صبر کردم آن بشه وقتی جک آن شد با اونم دعوام شد چون وقتی جک با جولیت رل زده بود منو ول کرده بود و ی جورایی فراموشم کرده بود انگار یادش شده بود ی خواهرم داره که حالش بده و بهش نیاز داره جک وقتی دید عصبیم سعی داشت ارومم کنه و با دلایله غیره منطقی از نظره ، سعی داشت ارومم کنه ولی موفق نشد چون من خیلی عصبی بودم از دستش جوری که بهش گفتم نه دیگه طرفه من بیاد نه جولیت و دیگه جوابه پیاماشو ندادم بهش و رفتم
به جولیت خبر دادم که جک برگشته بود بهم پیام داده بود با لحظه تمسخر آمیز به جولیت گفتم:هه جک حالا یادش اومده منم هستم چه جالب وقتی تنها شده یاده من افتاده جولیت دید عصبی شدم و بهم گفت:ولش کن اجی دیگه جوابشو نده ارزش نداره برای جولیت یک اموجی لبخند فرستادم و گفتم چشم بعد از چتم با جولیت دن بهم پیام داد به جولیت گفتم عه جولی دن پیام داد جولیت با حالته پوکر گفت دن کیه دیگه؟ یهو یادم اومد به جولیت ماجرایه دنو نگفته بودم شروع کردم از اوله ماجرایه اشناییم با دن تو گپ گفتم تا زمانی که نوتیف پیامشو دیده بودم جولیت بعد از تموم شدنه حرفام خندش گرفت و گفت اوکیه اجی سوژه جدید باز برای ایسگا پیدا کردی ظاهرا از حرفه جولیت منم خندم گرفت و گفت اره اره دقیقا همینیه که میگی و اموجی خندرو براش فرستادم
خب دوستان داستانو دوباره دارم ادامه میدم ولی خب از اونجایی که پرید اکانت قبلیم متاسفانه برای همین دوباره از اول منتشر میکنم تا برسیم به قسمت های اصلی همونطور که قبلا گفتم یک داستان واقعیه ولی نگفتم داستان کیه پس تا آخرش همراهم باشین:) ممنون از حمایت هاتون❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
به رمان منم سر بزنید خو و لایک و نظر مهمونم کنید ❤️🔥
مایل به حمایت و پین ؟!
عالییییییییی بود 🍓🍓🍓🍓🍓🥞🥞🥞🥞