معرفی بهترین کتاب ها در سبک ماجراجویی

این مجموعه‌ی ده جلدی متفاوت و جذاب که از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز به شمار می‌آید، نوجوانان بسیاری را در دنیا شیفته خود کرده است. شخصیت محوری این داستان‌ها پسری به نام بن است که با وارد شدنش به ماجراهای جاسوسی اتفاقات بامزه و مهیجی را رقم می‌زند. استوارت گیبز (Stuart Gibbs) در داستان‌های مدرسه جاسوسی به طرز ماهرانه‌ای بن را که تا حدودی دست و پا چلفتی هم هست در موقعیت‌های مختلف قرار می‌دهد و با ماجراجویی‌های مختلف و کشف رمز و رازهای هر داستان نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های معمایی و هیجان‌انگیز را به شدت جذب خود می‌کند به قدری که به سختی می‌توانند از خواندن آن دست بکشند

فرزند یک شاه دزد بودن کار راحتی نیست اما اگر نظر مارچ، راوی کتاب سرقت 1: سرنوشت ربوده شده (Loot: how to steal a fortune) را بپرسید جواب متفاوتی می‌شنوید. او و پدرش - آلفرد، دزد مشهور جهانی - یک روز برای گردش از خانه بیرون رفتند و از اسپانیا سردرآوردند، کنار هم گرانترین موزه‌های دنیا را غارت کردند،‌ به بزرگترین شهرهای آمریکا سرک کشیدند و از همه مهم‌تر، هیچ مدرسه و کلاسی برای مارچ در کار نبود! پدر و پسر بدون تردید زندگی هیجان‌انگیزی داشتند اما هر چیز خوبی، روزی تمام می‌شود. آلفرد مک‌‌کویین، سارق قهار حین یک عملیات دزدی در آمستردام جانش را از دست داد در حالی که حین آخرین نفس‌هایش میراثی عجیب برای مارچ به جا گذاشت: «جولز را پیدا کن.» دوقلوهای کتاب سرقت 1: سرنوشت ربوده شده اما قصد ندارند در این مرکز نگهداری باقی بمانند. زندگی در این خانه‌ی پر از قانون و محدودیت برای آن‌ها مثل حبس شدن در زندان است. پس مارچ و جولز که مهارت‌های پدرشان را به ارث برده‌اند تصمیم می‌گیرند آزادی‌شان را دوباره به دست آورند اما پیش از هر چیز به پول نیاز دارند؛ چون آلفرد مک‌کویین با وجود شاه دزد بودن، ارثیه‌ی خاصی برایشان به جا نگذاشته است. آن‌ها برای یافتن آزادی نیازمند ثروت هستند و برای این کار، نقشه‌ی جاه‌طلبانه‌ترین دزدی دنیا را طراحی می‌کنند... .

تصور کنید در سه سرزمین از چهار سرزمین سرزمین، برای هرکس که حتی ذره‌ای به جادو اعتقاد داشته باشد، مجازات مرگ تعیین شده و پادشاه اقلیم جنوبی هم که کمی مهربان‌تر است، مجازات جادو را حبس ابد می‌داند. در این میان سرزمینی هم هست به نام سرزمین میانی که بین مرز سرزمین‌ها قرار دارد و جادوگرها، کوتوله‌ها، پریچه‌ها، دیوها، جن‌ها و غول‌ها از دست آدم‌ها به آنجا فرار می‌کنند. حال چه اتفاقی می‌افتد اگر یک زن جوان با پادشاه مهربان‌تر! به مذاکره بنشیند و از او درخواست‌هایی مبنی بر قانونی‌کردن جادو داشته باشد؟ فکر می‌کنید او چه پیشنهادی به چمپیون چهاردهم که خیلی هم غُرغُرو تشریف دارد، می‌دهد؟ به‌ویژه وقتی برای پادشاه توضیح دهد که دو نوع جادوی سیاه و سفید وجود دارد که ذات‌شان با هم متفاوت است. در سرزمین جنوبی یک دختر باهوش به نام بریستال اورگرین هم زندگی می‌کند که بر حسب اتفاق، دختر قاضی سخت‌گیر و قانون‌مداری است که کتاب‌خواندن را برای دخترها ممنوع کرده، اما دخترک آن‌قدر به کتاب‌خواندن علاقه دارد که شب‌ها دور از چشم همه و به‌خصوص پدرش، کتاب‌های برادرش را می‌خواند. کریس کالفر (Chris Colfer) در داستان جادوهای همیشگی 1: جادو ممنوع! (A Tale of Magic)، سرزمینی خیالی خلق کرده که در آن عده‌ای به‌عنوان جادوگر به دنیا می‌آیند و به این خاطر مورد تبعیض واقع می‌شوند، اما قهرمان‌های قصه‌ی او با این باورهای اشتباه مقابله می‌کنند تا حق‌شان را بگیرند.

نیکی دمر دختری است که در یک یتیم‌خانه زندگی می‌کند. هر خانواده‌ای که او را به سرپرستی گرفته دچار بدبیاری شده و نیکی به این نتیجه رسیده است که تا ابد تنها زندگی خواهد کرد، تا اینکه یک ماجراجویی بزرگ به سراغ او می‌آید. مارشال‌های ایالات متحده گروهی هستند که وظیفه محافظت از شاهدان دادگاه را به عهده دارند. آن‌ها در حال حاضر باید امنیت زنی به اسم النا را فراهم کنند، فردی که علیه جرمی شهادت داده است و حالا جانش در خطر است. این سازمان فکر می‌کند اضافه کردن یک فرزند دختر به خانواده النا، باعث می‌شود هویت او از خلافکاران پنهان بماند و در نتیجه به امنیت آن‌ها کمک کند، به همین دلیل از یتیم‌خانه درخواست کمک کرده و مسئول آنجا هم نیکی را به مارشال‌ها معرفی می‌کند. این یک موقعیت عالی است، مگر نه؟ همراه شدن با خانواده‌ای جدید که ممکن است او را برای همیشه به فرزندخواندگی بگیرند. اما کم‌کم در کتاب تحت تعقیب‌ها (Greetings from Witness Protection) می‌فهمیم نیکی رازهای بسیاری را پنهان کرده است. او یک جیب‌بر است، کودکی خیابانی که با قاتل‌ها و دزدها سروکله می‌زند و ترسی از کارهای جسورانه ندارد. این ماجراجویی‌های کوچک، زمان زندگی در یتیم‌خانه برای او مایه افتخار بودند، اما نیکی حالا نگران است که با فاش شدن گذشته‌اش، این خانواده را هم از دست بدهد...