هر سه نفر داخل سفینه رفتند.سه دو یک پرتاب! حدود بیست دقیقه بعد سیارک B71 را روبروی خود دیدند.دیوید در حال چک کردن سیستم ها بود که برای چند ثانیه کل وسایل از کار افتاد و همه جا تاریک شد. وقتی وسایل دوباره به کار افتاد دیوید گفت(متیو صدام رو داری؟ یه مشکلی پیش اومده.) متیو با صدایی خش دار گفت(چه...اتفا...قی...افتا...)دوباره برق قطع شد. سفینه کم کم داشت به سمت سیارک می رفت.جان گفت ( خودتون رو برای یه سقوط سخت آماده کنید!) و سفینه به داخل سیارک سقئط کرد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
فردا پارت بعد رو می نویسم
وقتی ی چیز شاخدار به سفینه ضربه زد نباید اکسیژن توی سفینه بخاطر سوراخ ایجاد شده از دست میرفت؟و صرفا قکر نمیکنم جهت حرکت ی سفینه کامل توسط پرش و وزن ی شخ داخلش کنترل بشه،با توجه به شتاب و جاذبه که سفینه توشه...واقعا دلم نمیخواد منطقی صحبت کنم میدونم داستان کاملا قرار نیست دقیق باشه فقط به اطلاعات و جزئیات بیشتر نیاز دارم،موفق باشی چشم انتظار دارت بعدیام!🤍
خب اونا با لباس فضانوردی بودن و اکسیژن لازم داشتن ولی چیزی که پیدا می کنن اصلا منطقی نیست
عالی بود