هیولای درون من قسمت9:تغییر کانزا

یه تغغیر دادم کانزا رو تا اینکه یه خورده بهتر بشه

نیم ساعت بعد هاشیما:الان وقتشه! همون لحظه تو پایگاه ویلن kش ها کانزا:ملا ملا:بله؟ کانزا:گشنت نیست؟ ملا:نه کانزا:ولی من گشنمه تاسارو:منم گشنمه بیا بریم دانگو بخریم کانزا:چرااا که نه تاسارو و کانزا میرن تا دانگو بخرن

دانگو ها رو می‌خرن و بعد میشینن زیر درخت میخورم و بعد میخوابن هاشیما داخل جnگ:سرعت فرا انسانی،قدرت شمشیر زnی فوق العاده! اون ویلن:خوشم اومد حالا بgیر که اوmد،قدrت بدnی یه ویلن، صد برابر یه انسانه! هاشیما یه ویلن kش دیگه رو میبینه هاشیما:تو کی هستی؟ اینجا چیکار میکنی؟ اون ویلن kش:من تاناکی هستم،اومدم برای فAیت با این ویلن هاشیما:منم برا همین اینجام! تو پایگاه الکسا:آیو!امیلی و ملا بیاین مسابقه تiر اnدازی بعد تموم شدن بازی الکسا:من بردممم! عکس اسلاید:فیس جدید کانزا

هاشیما:قدrت فرا انسانی،برابری با ویلن! اون ویلن:جالب شد(خنده ..طانی) فرانکی:جادوی قرمز،پراکنی خ..ن اون ویلن:اژدهای ویلنی! هاشیما:اژدها kش! فرانک:املت عمو حسن،اجاق گودرتمند هاشیما:جان؟ اون ویلن:دمت گرم به ما هم املت بده! فرانک:باشه میدم،اما با طعم مrگ!

اون ویلن جاخالی میده و فرانک میخوره زمین. فرانک:من نباید بمriم!درسته کل صورتم zخم شده،درسته دارم خ...ن بالا میارم ولی من هنوز زنdم! اون ویلن با لگد میزnه به ک.له فرانک و kله‌ش و خو...nریزی شدید تر میشه فرانک:من به مامانم قول دادم که قوی بشم،من نمmiرم!