″ بادام ″ وون پیونگ سون کارگردان و فیلمنامهنویس در کتاب بادام اولین رمان خود، داستان چالشبرانگیز سون یونجائه را روایت میکند که به بیماری آلکسی تایمیا مبتلا شده است. این وضعیت یک نقصان عاطفی نادر است که توانایی تجربه و درک احساسات ضروری مانند ترس، عشق، غم، خشم یا انزجار را از فرد میگیرد. نویسنده که در سال ۱۹۷۹ در کره جنوبی متولد شده، از طریق داستانش، یک سؤال نگرانکننده را مطرح میکند: افرادی که نمیتوانند چیزی را احساس کنند چگونه گریه میکنند؟ همانطور که عنوان کتاب به آن اشاره میکند، آزمایشات پزشکی نشان میدهد که آمیگدالای مغز یونجائه به اندازه یک بادام است و به همین دلیل است که این نوجوان نمیتواند به آگاهی عاطفی دست یابد. یونجائه نه تنها آمیگدالای توسعه نیافتهای دارد، بلکه سیستم لیمبیک و لوب فرونتال او به خوبی با هم ارتباط برقرار نمیکنند. بنابراین، این مرد جوان در تجربه احساسات مانند افراد دیگر با مشکلات زیادی روبهرو است. یونجائه نمیتواند معنای ضمنی ژستها، حالات چهره، انحرافات صدا، جوکها، دیالوگهای دو معنایی را درک کند و به ویژه نمیتواند حالات عاطفی (خود و دیگران) را تفسیر کند. لازم به ذکر است که از نظر ریشهشناسی، اصطلاح الکسی تایمیا که توسط سیفنئوس ابداع شده است، به «فقدان کلمات برای بیان احساسی» اشاره دارد.
″ معجزه های خواربار فروشی نامیا ″ «در سیزدهم سپتامبر، دقیقاً از نیمهشب تا طلوع آفتاب، جعبهی مشاورهی خواربارفروشی نامیا فقط برای یک شب باز میشود.» شبی سه جوان خلافکار، بعد از آخرین دزدیشان در خواربارفروشی متروکهای مخفی میشوند. در کمال تعجب، نامهی مرموزی از دریچهی پستِ روی کرکره به داخل مغازه میافتد، درحالیکه هیچکس بیرون مغازه نیست. نویسندهی نامه درخواست عجیبی دارد؛ او دغدغهای دارد و از آنها توصیه میخواهد. این درخواست بهظاهر ساده در این مغازهی غیرمعمولی باعث میشود این سه پسر ماجراجویی اسرارآمیزی را آغاز کنند. نامههای آنها فراتر از زمان و مکان میروند، به دست آدمهای مختلف میرسند، پرده از راز نامیا برمیدارند و مسبب معجزههای بسیاری در زندگی افرادی میشوند که بهظاهر به هم نامرتبطاند اما سرنوشتشان به یکدیگر گره خورده است. معجزههای خواربارفروشی نامیا نوشتهی نویسندهی مشهور کیگو هیگاشینو، اثری است که به قلب خوانندگان بسیاری در سراسر جهان نفوذ کرده و جوایز بیشماری را از آنِ خود کرده است. تاکنون بیش از چهارده میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و سه اجرای تئاتر و دو فیلم سینمایی به زبان ژاپنی و چینی از روی آن اقتباس شده است. «فراتر از رمانی معمایی با ژانر سفر در زمان، این داستانی تأثیرگذار دربارهی تصمیمگیری انسانهاست و نویسندهاش در برانگیختن واکنش احساسی خوانندگان متبحر است. این کتاب خلاق با غافلگیریهای پیدرپیاش، بهسادگی شما را مجذوب خودش میکند و بهسختی میتوانید آن را زمین بگذارید.»
″ مغازه ی جادویی ″ کتاب مغازهی جادویی اثر دکتر جیمز آر. دوتی است. کتاب پیش رو روایتی است از زندگی واقعی نویسنده، یک جراح مغز و اعصاب که کودکی سخت و طاقتفرسایی را پشت سر گذاشته و آسیبهای روحی فراوانی را که بر روانش وارد شده با خواننده به اشتراک میگذارد. او همچنین از دستورالعملها و موهبتهای روحی که مسیر زندگیاش را به سوی عشق، خرد و آرزوهایش هدایت کرده و تنهایی، ترس، خشم و شرم را از وجودش زدوده سخن میگوید، از ترفندهایی جادویی که به آرام شدن و پرورش ذهن منجر میشوند و از قدرت شفقت که میتواند تغییراتی وسیع به دنبال بیاورد. "مغازه جادویی" اثری عمیق و آموزنده است که نشان میدهد شادی بدون رنج حاصل نخواهد شد و تنها زمانی شادمانی در دلها جریان خواهد یافت که شفقت و دلسوزی ناشی از درک رنج خودمان و اطرافیانمان را به دست بیاوریم. دکتر دوتی از ارتباط بین مغز و قلب سخن میگوید و نشان میدهد که هریک از ما چطور میتوانیم موثر و تفاوتآفرین باشیم.
امیدوارم خوشتون اومده باشه^^
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بک میدم
پین؟
@𝘈𝗇𝗂𝗌
هر دو در نهایت میمیرند فایل ترجمش سانسور دارهههه
______
اره
ناظر تستت
Perfect
هوم
فابل هر سه رو دارم ولی هنوز شروع نکردم چون دارم آخرین پرواز رو میخونم
هموش رو بخون خیلی قشنگن یکی رو یادم رفت بزارم اسمش هردو در نهایت میمرند عهاونم خیلی قشنگه
هر دو در نهایت میمیرند فایل ترجمش سانسور دارهههه