امیدوارم از این پارت هم خوشتون بیاد و حمایتش کنید. 🪄🐥
چند روز از آن روزی که در زیرزمین با تئودور ملاقات کرده بود میگذشت. سرش نسبتا شلوغ بود و راستش تئودور را هم در ان چند روز ندیده بود. میخواست اتفاقات آن روز را در زیرزمین فراموش کند اما هر وقت که لبخند های کج تئودور را به یاد میاورد لبخند کمرنگی روی ل.ب هایش شکل میگرفت. به خود قول داده بود که هرگز دلبسته ان پسر نشود زیرا فکر میکرد که او مضر است. فکر احمقانه ای هم نبود،بود؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
داستانت حس و حال خوبی میده.
حتما ادامهش بده✨
در انتظار پارت ۴...🙂
تستت لایک شد کیوت🫂♥
مایل به حمایت از پست آخرم؟؟
ممنون، حتما..
تئودور چیشددد🤣
میتونم خیلی خوب تصورش کنم🥲
اره.. طبق تصورات منم کراشه✓