دیدار دوباره ⁶

=اون دختر چئون سوجینه همونی که جایزه تورو دزدید و گلوت رو پاره کرد! ÷اون سوجین واقعا آدم بیشعوری بود +اُما چرا تا حالا بهم نگفته بودی؟ ÷خب حالا بیخیال!! _سلام به همه گفتن که رونا دیگه می تونه مرخص شه! ÷باشه من الان میرم برای ترخیص!برمیگردم. =باشه برو. +جنیا میشه کمکم کنی لباسم رو بپوشم؟ 'حتما چرا که نه.؟ ×ما میریم و منتظرتون میمونیم، +ممنون! _سوک کیونگا بیا بریم کارت دارم! ×چیکار؟ _بیا تو حالا ×خب چیکار داری الانم که تو حیاطیم بگو _تو چه خبر بود؟ ×هیچی قراره شب رونا و جنی و یون بیول بیان پنت هاوس و مامان و خانم اوه و خانم کانگ برن خونه خانم کانگ _آها ×چطور؟ _همینجوری پرسیدم. × آهان اوکی بریم پیش مامان _بریم _اُما ماشین داری؟ =آره دارم چطور؟ _سوک کیونگ می خواد دوستاش برن خرید و گفتش من ببرمشون! =برید من هم با خانم اوه و خانم کانگ دارم میرم خرید!کارت پنت هاوس رو دارید دیگه؟چون من دیگه نمی رم پنت هاوس میرم خونه خانم کانگ! _آره دارم!من میرم ماشین رو بیارم =مراقب باشید _باشه ÷رونا آماده ای؟ +آره!مامان من با بچه ها میریم خرید!چون خیلی وقته باهم خرید نرفتیم ÷باشه!ما هم میریم خرید پس مراقب باشید!بای بای +باشه!بای ×آماده اید؟سوک هون رفت ماشین رو بیاره. +آره بریم! ×اوپا کجایی؟ _بیایید پارکینگ منتظرم. ×اومدیم (صحبت ها در طول مسیر پارکینگ) 'سوک کیونگ به یون بیول گفتی؟ ×نه! +چی اون که خیلی مغروره 'نه اون امروز رو در روی مامانش وایستاد تا سوک هون تو رو ببره بیمارستان!اون دختر خوبیه مامانش خیلی سخت گیره و همیشه سعی می کنه بهترین باشه و همش دستور میده! +چی سوک هون واقعا؟ ×آره!چیه مگه؟حالت بد بود و ترسیدیم او تو رو برد! +اها!پس به یون بیول بگید من می خوام باهاش حرف بزنم کلی حرف دارم باهاش 'باشه! ×سلام &سلام!شما؟ ×سوک کیونگم &سلام خوبی؟ ×آره تو خوبی؟میگم امشب خونه ای؟ &چطور؟ ×امشب بیا پنت هاوس جشن داریم! &باشه!سعی می کنم یواشکی بیام تا مامانم نفهمه اون خیلی بدجنسه من سخت تحملش میکنم! ×باشه!میبینمت. ؛یون بیولا کجایی؟بیا! &من برم دیگه مامانم صدام میزنه!بای ×باشه خداحافظ +چی گفت؟ ×گفت میام (خونه یون بیول) ؛کی بود؟ &کی؟آهان سوک کیونگ بود گفت برای نمره بالا یه پروژه درست کنیم!میشه برم پنت هاوس؟ ؛باشه برو! &واقعا؟فقط میشه بریم خرید؟چون نباید پیش اونا بد باشم اونا هم میرن خرید! ؛برو &باشه!من برم حاضر شم ؛باشه &الو!سوک کیونگ!!! ×سلام!بله؟ &من کی حاضرم شم بیام واسه خرید؟ ×الان حاضری بیا پارکینگ!الان میاییم!سوک هونا برو پارکینگ کاخ _باشه (۱۵ دقیقه بعد) ×یون بیول بیا پارکینگ! &اومدم! اینجا قراره یون بیول از این ور پارکینگ به اون ور پارکنیگ بره که.....) +ها یون بیولللل مراقب باش! (رونا میاد و میبینه که ماشین داره میزنه و یون بیول و سریع اون رو میگیره و میکشه و سوک کیونگ میاد پیششون) ×یون بیولاا خوبی؟!!!!!!! &آره خوبم! _چی شده؟رونا خوبی؟رونا روناااا!! خب جنی میاد طرف رونا و او رو بلند میکنه و میبینه.............

........

..............

.................