*باید رفت *

شاید باید رفت ...بی صدا ..در سکوت ...باید رفت به جایی دور ...رفت و گذشت از گذشته ....باید رفت هر طور که شده هر جوری که می تونیم....باید رفت برای ساخت دوباره همه چیز از نو...هر جور شده باید رفت چه ترک کرده جسم چه ترک کردن شهر ...باید دور شد از گذشته ....

باید رفت و دور شدن از تمام چیز هایی دوستشان داریم ...می دانید اینجا ماند اوج دیوانگیست ....اینجا آدم ها آواز آینده ای را می خوانند که الوده و مسموم به گذشته است ....اینجا همه در بند شکست های گذشته اند ....

این راهیست که باید برویم دورست ..سختس ..می دانم ...ولی با ماند چیزی درست نمی شود ...هیچ کس قرار نیست برای شما تغییر کند ....چمدان هایتان را ببندید بروید ....هر جا که شد ...

در ماند چیزی نیست جز نابودی ...این شهر ..این خانواده...این آدم ها انتخاب تو نبودن ولی .. دگر بس است خودت انتخاب ...