ناظر چیز بدی نداره و قوانین رو نقض نکرده ... میشه منتشر بشه و شخصی نشه ؟:")
ـ" تن ساما لطفا آرومتر !"
تن آهی کشید و با اخمی شدید به محافظ جایگزینش نگاه کرد-" گاکو انقدر غرغر نمیکرد !"
پسر خسته و با چند سرفه دست از دویدن پشت سر تن کشید-" اما امروز ایشون کار داشتن و من محافظ شمام ! پس لطفا لاعقل بهم بگید چرا نمیرید به معبد ؟"
تن ایستاد و به سمت محافظ جدیدش برگشت. دست به کمر و با نگاهی سرشار از " خودت باید این جور چیزارو بفهمی !" به او خیره شد- " فردا فستیوال پاییزه شروع میشه ! به عنوان قدیس من اجازه ندارم یکروز از کارم بزنم و دنبال آماده سازی جشن باشکوه و بزرگ امپراطوری باشم ؟"
+" نه ندارین !"
ـ "چی ؟!"
+ "باید برگردین به معبد و نوشتن دعای مقدس رو تموم کنید ! بعدشم ... هنوز یک روز به فستیوال مونده. و شما نیازی به آمادگی ندارید ... خدمتکار ها همه کارهاتون رو انجام میدن ! چه دلیلی داره که میخواید روز قبل از فستیوال رو بپیچونید ؟"
پسر تازه به این نتیجه رسیده بود ، آن " ستاره روشنایی " که به بی نقص بودن معروف بود واقعا چه کسی است و کنترل کردنش تا چه حد میتواند سخت باشد ! به چشم های دلخور قدیس خیره شد. مگر این پسر چه داشت که مایه ی خوشبختی و طلوع خورشید امپراطوری بود ؟ دست به کمر شد و با لحنی قاطع گفت-" اگه امروز رو بپیچونید اونوقت کاهن اعظم مجبورتون میکنه فردا که روز اول فستیواله رو توی معبد بمونید و متن مقدس رو تموم کنید. من اگه جای شما بودم شنیدن صدای آلفا رو به هیچ وجه از دست نمیدادم ! حالا نظرتون چیه ؟"
قدیس جوان متعجب شد. " آلفا " واژه ای بود که برای رییس دسته گرگ ها استفاده میشد و حالا مردم مشتاقانه فستیوال را شرکت میکردند که صدای شخصی را بشنوند که به " آلفا " معروف است. تن مشتاق شده بود. چشمانش برق درخشانی زدند و اشتیاقش را نمایان کردند. با آهی ساختگی دستانش را در هوا تکان داد- "باشه باشه ! تو بردی ... برمیگردیم معبد ... "
زیر لب زمزمه ای کرد که فقط خودش میشنید-" مشتاقم آلفا رو ببینم ... "
و لب های بسته اش فاصله ای گرفتند و لبخند دندان نمایش مشخص شد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالیییی🫂✨
خیلی قشنگهههههههه
کعشکعقکعشکعشگعقگهسهسهشگعقگقس مرسیییییییی تمزککزمبک
گیلیییییییی چاننننننننننن