داستان دنیای تام TomsWorld (پارت اول)

این داستان محوریت دنیایی را دارد که جای اد با تام عوض شده و جای مت هم با تورد. بزن بریم

در یک روز عادی ، اد به سمت یخچال میرود تا یک کولا بردارد و بنوشد. ناگهان صدای انفجاری از اتاق تام به گوش میرسه. اد و مت به سرعت به سمت اتاق تام میروند . آنها متوجه یک سنگ عجیب میشوند که به رنگ فیروزه ای است. تام و اد به سمتش میروند و هم زمان به آن دست می‌زنند و ناگهان موجی از انرژی به سمت آنها می آید و آنها بیهوش میشوند.

اد بیدار میشود ، اما اینبار دیگر مثل همیشه نیست و اون حس شادی و شنگولیت قبل رو نداره و همچنین یادش هم نمی آید که قبلاً خوش بین بوده است

سپس تورد که در اتاق خود در حال خواند کتاب های (حالا همون سبک مورد علاقه میدونین چیه دیگه.----.) بود و در اثر موج او هم بیهوش شده بود به هوش میآید. او دنبال آیینه ای میگردد تا صورتش را ببیند (اره اونم چیزی یادش نمیاد از حالت قبلیش) او کتابی که در آنجا هست را به گوشه ای پرت میکنم و میگویید« ای روی تخت من چیکار می‌کنه حتمی مال مت هست)

بعد هم مت بیدار میشود و دنبال سیگار خود میگردد و میگوید « حتمی کار اد هست ، اون همیشه می‌ره رو مخم ولی من بیشتر#_π»

و در آخر تام بیدار میشود و همون موقع دنبال Ringo (گربه اد که الان تام جای اد هست) میگردد. اون را بغل میکند و به سمت آشپز خانه میرود تا یک کولا بخورد که ناگهان اسم اد را در زیر کولا ها میبیند و تعجب میکند...ادامه دارد