ولاگ یک روز از زندگی دانشجویی من 2

قصدم در این ولاگ هم همونیه که تو ولاگ قبلی بود🥸سوووو بریم ادامه؟

روز سه شنبه هم دانشگاه داشتم ولی خوب این هفته سرم سه شنبه خیلی شلوغ بود نتونستم عکس و اینا بگیرم براتون💅 آماااا چهارشنبه کلاس برنامه نویسی داشتم و ورزش و البته ناهارمونم چلو کباب بود که با کل قیمت ۱۰ تومن رزرو کرده بودم آماااااااا استاد برنامه نویسی کنسل کرد انداخت پنجشنبه منم دیدم نمی‌ارزه واسه یدونه ورزش پاشم برم اون سر شهر(هر چند ناهار چلو کباب بودددددد🥲🥲🥲😭) سو بارکد ناهار رو فروختم به یکی دیگه از دانشجو ها و ۴ شنبه رو نرفتم ۵ شنبه روزی بعد از دوبار اسنوز کردن زنگ بیدار شدم🥳🥳🥳🥳🤪با اینکه شب قبلم دیر خوابیده بودم حوالی ۲ اینا ولی به موقع پا شدمم

مقداری تایم صرف روند بیدار شدن و کارای بعد اون(wc و دوش اب سرد و غیره)کردم سپس قهوه نوشیدم با فوم شیر 😋و میریم سراغ روند حاضر شدن امروز میزبان ۳ تا جوش خوشگل مجلسی هستیم پس اصن نمیشه نادیدشون گرفت سو با کمی کرم پودر و ضد افتاب و یه مقدار ریمل کارو جمع میکنیم و همون لباس های دفعه قبل رو میپوشیم و میزنیم بیرون و غافل از آنکه شهر برامون چه خواب دیده است🥲🤣 ولی خودمونیما هوا نسبت به سه روز پیش همین ساعت روشن تره خیلی

بچه هااااا 🤝برج میلاد برج میلاد🤝بچه هااااا منظره در واقعیت خوشگلتر بود رنگ خورشید هم قشنگ پشتش تو چن تا تنالیته پخش شده بود ولی ناناعت شدم تو عکس نیفتاد🥺

بریم واسه اینکه شهر چه دارد برامون🥲 نزدیکترین اتوبوس ۲۰ دقیقه بعد میومد پس رفتم ۴ ایستگاه پایین تر تا خط های بیشتری بیاد سریعتر برم اما اون ایستگاه هم اتوبوساش بیشتر از ۲۰ دقیقه طول میکشید پس تصمیم گرفتم تا مترو با تاکسی برم که یعنی کرایم سه برابر شد چون به جا ۴ تومن مجبور شدم ۱۲ تومن بدم ولی حداقل دیرم نشد🙂

رسیدیم مترو و مردم جوری خودشونو انداخت بودن لای در مترو که باز شه که اصن ندیده بودم تا حالا دیوونه شده بودن انگار درم هر کاری میکردن باز نمیشد بزور خودشونو رد کردن داخل ولی خداروشکر چون ۵ شنبه بود خلوت بود و از معدود بار هایی بود که تو مترو جایه نشستن یافتم😁 بعد از مترو هم تاکسی تا دانشگاه و ۱۲ تومن کرایه و میرسیم به دانشگاه اینی که میبینیو ورودی دانشگاس و جلوش یه سوپری هست من رو اون حساب باز کرده بودم که برا ناهار یه ساندویچ مثلثی بگیرم اما تعطیل بوددددد باورتون میشه تعطیل بودددددد ۵ شنبه ها نه تنها سلف دانشگاه تعطیله بلکه دکه های خود دانشگاه هم بستسو ایشون تنها امید من بود اما بسته بود پس باید بریم سمت کلاس طبق روال همیشگی حراستو ر میکنیم و میریم سمت کلاس

من میگم میریم سمت کلاسا یه مسافت بلندیه ها داخل دانشگاه اینجوری خودش خیابون خیابونه

وقتی رسیدیم دم سایت(کلاس برنامه نویسی اسمش سایته با کلاس معمولی فرق داره)و منتظر بودیم و من داشتم از گشنگیی که قراره بکشم یکی از دوستان که دیرتر اومده بود گفت سوپری باز شده و ۲۰ دقیقه تا شروع کلاس وقت داشتم سو یه ربعه رفتم جیرینگی و برگشتم اما بازم آمااااااا وقتی رسیدم اونجا دیدم تازه باز کرده و هنوز وسایلشو نچیده و به ساندویچاش دسترسی نداره پس مجبور شدم همینارو بخرم که خیلیییی بهتر از هیچی بود و یه چی جالب این ادامسه هم به تنهایی باز ۱۰ تومن شد😮‍💨🙂

سایت یه همچین کلاسیه ولی خوب با اینکه کامپیوتر هست من لبتاب شخصیمو میبرم چون راحتترم باهاش و اینکه کدامم میتونم ذخیره یا دیباگ کنم هر چند که کیفم بشدت سنگین پیشه و یه بزرگواری از رو لطفش بهم میگه مگه پالان داری میبری😐🤣

اولین کار اینه که به وای فای مفتکی دانشگاه وصل میشیم🤩😋

در فرآیند کد نویسی به باگ میخوریم سپس دیباگ میکنیم در حینش کیکمونم میخوریم میخواستم به استادم تعارف کنما ولی نکردم🤣دلیلشم خودتون بفهمید

موقع برگشت یکی از دوستان لطف کردن مارو تا مترو رسوندن سوو ۱۲ تومن اینجا سیو میشه که تو مترو بتونیم ۶۰ تومن ۴ تا جوراب بخریم🥱💀🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️😇ولی خداوکیلی چه خوشگلنننن مخصوصا اون گاوه که لنگه به لنگه هم هست خونه هم ناهار نداشتیم گفتن ناهار بخور بیا ولی خوب حال نداشتم پس از مغازه نودل گرفتم رفتم خونه پختم خوردم😋🥲✨️ مجموع هزینه های امروزم شد ۲۴ تومن تاکسی،۴۱ تومن خوراکی،۶۰ تومن جوراب😮‍💨 که میکنه به عبارتی ۱۲۵ تومن