
تیکه کتاب های ادبی.
برای این زندگی ساخته نشده بود. هر حرکتش اشتباه بود، هر تصمیمش فاجعه و هر روزش عقبنشینی از آن کسی که در تصوراتش از خود ساخته بود. شناگر، موسیقیدان، فیلسوف، همسر، مسافر، یخچالشناس، خوشحال، محبوب؛ هیچچیز. حتی نتوانسته بود عنوان «صاحب گربه» یا «استاد یکساعتهٔ هفتگیِ پیانو» یا «انسانی با روابطعمومی متوسط» را برای خود حفظ کند.
هرگز همراهی ندیدم که به اندازه تنهایی بتواند با انسان همراه شود.
اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری، هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و به نظر برسی و فکر کنی که حقیقیترین نسخه خودت باشی، از خودت بودن استقبال کنی، تشویقش کنی، دوستش داشته باشی، برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی، وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهن کجی میکنه محل نذاری، شایعات بیشترشون در واقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادن، سرت رو بنداز پایین، استقامتت رو حفظ کن.
حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخود چروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم. ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر. بله، زندگیهای متفاوت هم وجود دارند، اما زندگی ما هم در جریان است و همین جریان زندگی است که باید رویش تمرکز کنیم.
اگر کسی در مسیرِ رویاهاش با اطمینان قدم بردارد و برای داشتن آن زندگیای تلاش کند که در تصوراتش آورده، در طول زندگی به موفقیتی غیر منتظره خواهد رسید.
آدمها هم مثل شهرند. نمیشود بهخاطر چند بخش کمتر جذابشان، بهکل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمیآید، مثلاً حومهٔ شهر و کوچههای فرعی تاریک و خطرناک، اما بخشهای خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند.
خواستن؛ کلمهٔ جالبیه. کمبود رو نشون میده. گاهی اگه یه کمبود رو با چیز دیگهای پر کنیم، اون میل و خواستنمون هم به کل از بین میره. شاید تو هم مشکلت یه کمبود باشه، نه اینکه صرفاً چیزی رو بخوای. شاید یه زندگی باشه که تو واقعاً دوست داشته باشی تجربهش کنی.
مهرهٔ سرباز جادوییترین مهرهٔ شطرنجه. ممکنه کوچیک و معمولی بهنظر برسه، اما اینطور نیست؛ چون یه سرباز هیچوقت فقط سرباز نیست، مهرهایه که میتونه وزیر بشه. تنها کاری که باید بکنی اینه که به راهت ادامه بدی و بری جلو. خونهبهخونه. وقتی هم بهسمت دیگه برسی، هر قدرتی که بخوای بهدست میآری.
اگر مدت زیادی یک جا بمانی، یادت میرود دنیا تا چه اندازه وسیع است، از طول و عرض جغرافیایی سر در نمیآوری، درست همان طور که نمیتوان درک درستی از وسعت روح هر انسان داشت.
آسمان تاریک و تاریکتر میشود سیاهی و کبودی در رقابتند اما ستارهها هنوز برای تو میدرخشند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تولدت کلی مبارک
ان شاء الله که بهترین ها برات اتفاق بیوفته🌱
سلام ^^
تولدت مبارک عزیزم 🎂🎉
انشالله 120 ساله بشی 🌹❤
دارمش ولی وقتی میخونمش اصن جزبم نمیکنه....:)
هرکس ی سلیقه ای داره
من تازه تمومش کردم 💙🫂خیلی قشنگ بود
آره قشنگه
من عاشق این کنابمممممم🥺🥺
:)))
من این کتابو خوندم عالیه
به مسابقه ام سر بزن
عالی
اوکی