از عش.ق تا نگاره

کاورمونه ..

لوئیس ویلیام وین (۵ اوت ۱۸۶۰–۴ ژوئیه ۱۹۳۹) یک هنرمند انگلیسی بود که بیشتر به خاطر نقاشی‌هایش که به‌طور مداوم ، گربه‌ها و بچه گربه‌های چشم درشت انسان‌انگاری‌شده را نشان می‌دادند ؛ شناخته شده بود. بعداً , او در روان‌گسیختگی ذهنی محبوس شد و ادعاشد که از اسکیزوفرنی رنج می‌برد. به گفته برخی از روان‌پزشک، شروع اسکیزوفرنی را می‌توان در آثار او مشاهده کرد.

لوئیس مردی سر به هوا و گیج بود ، و در نظر عموم مردم از رفتار درست و مبادی آداب بویی نبرده بود . بوکس آزاد ، نقاشی کشیدن برای مجله دوستش و وقت گذرانی های باطل از کارهای مورد علاقه او بود . مادرش اسکیزوفرنی داشت و بعدها نشانه های این بیماری در خواهرش نیز پیدا شد . علاوه بر اینها ازدواج او با معلم سر خانه خواهرانش ، جایگاه اجتماعی خانواده او را به شدت پایین برد ...

با وجود همه اینها نقاشی هایش روزبه روز بهتر و پرطرفدار تر میشد و او و همسرش زندگی شادی را سپری می‌کردند ؛ تا اینکه مشخص شد همسرش به بیماری سرطان پیشرفته دچار است و بعد از مدتی دیده از جهان فرو بست . گربه آنها نیز که الگوی او در نقاشیهایش و به شیوه ای استاد و راهنمایش محسوب میشد نیز مرد و اینها همه باعث دوره افسردگی او و زمینه هایی برای اسکیزوفرنی بود .

او گربه ها را بیش از هرچیز دوست داشت و همواره به دنبال الکتریسیته که برایش همان معنای عشق بود میگشت . او این عشق را با یادآوری خاطرات همسرش و دیدن گربه ها احساس میکرد . ﴿ از نظر او الکتریسیته نیروی محرک جهان است و حسی است از وجهاتی چون خدا . حس می‌کنیم اما هر چه به آن فکر کنیم از آن دورتر میشویم و فقط قلب ما میتواند آنرا حقیقتا لمس کند . حسی که عوض نمی‌شود چه در غالب حال و چه در غالب خاطره ؛ البته که ما هرگز نمی‌توانیم چ به حال فکر کنیم ، چون تا این قصد را داریم لحظه مورد نظر جایش را به لحظه دیگری میدهد .)

وین حالا رییس انجمن گربه ای و از بزرگترین نقاشان زمان خودش شده بود اما بار دیگر لحظات تلخ دیگری پدید آمد . اسکیزوفرنی این مرد در حال افزایش بود و در آخر به شیوه ای شد که واپسین لحظات عمر خود را در تیمارستان فقرا می‌گذرانید .