درگذشت بازیگر پروفسور دامبلدور

متاسفانه ما بازیگر نقش پروفسور دامبلدور 《سر مایکل گمبون》رو از دست دادیم.🖤من وقتی که فهمیدم انگار که دوباره پروفسور دامبلدور رو از دست دادم و واقعا ناراحت شدم.امیدوارم روحش در ارامش باشه⚘🤍

توی این پست انگار که یجور سوگواری برای ایشون هست.من تعدادی از حقایق پروفسور دامبلدور رو اینجا میزارم و ممنون میشم ازتون که کارها و یا حرف های ارزشمندی که پروفسور عزیزمون زده رو کامنت کنید🙏

بعد از اینکه دامبلدور به هری گفت وقتی به آینه ایرایزد نگاه می‌کند خودش را با یک جفت جوراب زیبا می بیند، هری در پایان همان شب فکر کرد که ممکن است دامبلدور به اودروغ گفته باشد، اما شاید هری نباید از او این سوال را می پرسید. (ادامه اسلاید بعد)

زمانی که فاش شد دامبلدور پس از مرگ تصادفی خواهرش در جریان درگیری با گریندل والد و برادرش اَبرفورث ، از درون در هم شکسته شده، مشخص شد که عمیق ترین آرزو و پشیمانی دامبلدور ،خانواده اش را درگیر کرده است. رولینگ پس از آخرین کتاب این موضوع را تأیید و فاش کرد که وقتی دامبلدور به آینه نگاه می‌کند، خانواده‌اش را ”زنده، کامل و شاد“ می‌بیند. آریانا، پرسیوال و کندرا همه پیش او بازگشته اند و اَبرفورث با او آشتی کرده است.🖤

کلمه دامبلدور در قرن هجدهم، به معنی زنبور عسل به کار گرفته میشد و جی کی رولینگ عنوان کرده است او این تصور را دوست دارد که آلبوس را در حال پرسه زدن در اطراف قلعه ، در حالی که چیزهایی را با خود زمزمه می‌کند تماشا کند، مانند یک زنبور!

او در واقع به گلرت گریندل والد علاقه مند بوده است. جی کی رولینگ گفت : دامبلدور عاشق گریندل والد شد، زمانی که گریندل والد خودش را همان چیزی که هست نشان داد، به وحشت دامبلدور افزود ... آیا هدف این است که عنوان کنیم رولینگ قصد دارد بگوید دامبلدور را بهانه کرده است، چرا که عشق می تواند ما را تا حدی کور کند و این اتفاق در مورد گریندل والد نیز رخ داده است؟ او با فردی ملاقات کرد که دقیقا به زیرکی خودش بود و مانند بلاتریکس ، بسیار جذاب!

در زمان لذت بردن دانش آموزان و اساتید از شام کریسمس در کتاب سوم، پروفسور تریلانی عصبانی شد، چرا که معتقد بود اگر به میز بپیوندد، به این معنی است که 13 نفر بر سر میز نشسته اند و بنابراین اولین کسی که بلند می شود، اولین کسی است که در بین این جمع می میرد. چیزی که تریلانی متوجه نشد این بود که بدون او نیز ۱۳ جادوگر پشت میز نشسته بودند، البته اگر پیتر پتیگرو را در جیب رون قرار می دادیم. دامبلدور به بهانه آرامش پیدا کردن تریلانی از جای خود برخاست، بنابراین او اولین نفر از ۱۳ نفری بود که از میز شام بلند می شوند.

از نامه‌های دامبلدور به گریندل‌والد در یادگاران مرگ، آشکار شد که مدیر مدرسه هاگوارتز در جوانی به فکر یادگاران مرگ بوده است. پس عادی به نظر می رسد که او به تنها شخصیتی در کنار هری تبدیل شود که هر سه را در مقطعی از زندگی خود در اختیار داشته است. (ادامه اسلاید بعد)

پس از برنده شدن در دوئل معروف خود با گریندل والد، در سال ها بعد، در دورانی که ولدمورت جامعه جادوگران را تهدید می‌کرد، شنل جیمز پاتر را قبل از مرگش از او قرض گرفت تا بر روی آن مطالعه ای کند؛ گرچه آن را در زمانی که هری به سن مناسب رسید به هری بازگرداند. بنابراین دامبلدور شنل را حدود یک دهه در اختیار داشته. از طرفی او صاحب سنگ رستاخیز نیز شد، گرچه زمانی که سعی کرد از قدرت آن استفاده کند، به طرز مهلکی خود را نفرین کرد و عواقب وحشتناکی برای او به همراه داشت.

هنگامی که از جی کی رولینگ در مورد ایده های خوانندگانش پرسیده شد، به نظریه برادران پورل اشاره کرد که طبق افسانه ها، هر یک به دلیل فریب دادن مرگ، یک یادگار دریافت کردند. این تئوری نشان می‌دهد که ولدمورت مانند برادر بزرگتر آن ها بود، کسی که پس از قدرت گرفتن، با ابرچوبدستی به قتل رسید. (ادامه در اسلاید بعد)

اسنیپ همانند برادر دوم است! همان که به دنبال دختر مرده‌ای که زمانی عاشقش بود روز و شب می‌گذراند و در نهایت برای پیوستن به او مرد. در حالی که هری کوچکترین برادر در نظر گرفته شد؛ همان که به عنوان یک دوست قدیمی، از مرگ استقبال کرد. از آنجایی که پس از نابودی تکه ای از ولدمورت در درون هری، دامبلدور در انتظار هری بود، یکی از طرفداران پیشنهاد کرد که دامبلدور همان مرگ در داستان سه برادر است.

خوب بخوابی پروفسور🖤🥀