نظرسنجی
𝘾𝙖𝙥𝙤,


لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
"مردن خیلی آسونه ؛ برام زندگی کن!"
"کافیه صدام بزنی!
کافیه صدام کنی ، صدات رو میشنوم و پیدات میکنم ؛
خودم رو بهت میرسونم حتی اگر فاصله ی بین جسمهامون یک دنیا باشه..قسم به نگاهت..رئیس!"
"کافی بود!
نامش از زبان او ، تنها به ریزش سهمگین قلبش منتهی می شد...
برای چه خودش را می باخت؟!
برای چه قلبش فرو ریخته بود؟!"
"دردهـایشان سر بـه فلک میکشید ، امـان میبرید اما خـاتمه را به خـود نمیدیـد!"
"نفسهايم گرهی نفسهايت شد، دستهايم گرهی دستهايت و امان از سرخى خون ميان نگاهت!"
"برای بزرگ شدن عجله داشت؟ گاهی با تمام وجود دلش میخواست هزاران سال به عقب برگرده و گاهی دلش میخواست میلیونها سال نوری از آدم ها و جایی که در اون بود، فاصله بگیره و دور بشه.... پس نه؛ اون برای بزرگ شدن هیچ عجله ای نداشت.."
"دردهایش فریاد شدند و رنجهایش مشتی که بر روی در کوبیده شد ، اما بیفایده بود. درها قفل شده بودند ؛ تنها نگاه خیسش بود و مرد خسته از نفسی که زیر ضجه آسمان به گل نشسته بود."