لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (10)
  • در خودم گم شده‌ام آه بگو راه کجاست
    خسته‌ام از شب پر ابر
    بگو ماه کجاست

  • یه روزی تمام این حساسیت‌ها و حس‌های وحشتناکی که از درون دارن تمومم رو میخورن رو سر یکی در میارم ؛
    متاسفانه

  • عملا مثل گرگ توی بدن یه گرگینه توی فیکشنای امگاورسه😭

  • خودم هم خیلی دوست دارم که رهاش کنم و جلوش رو نگیرم اتفاقا😙

  • اگه اجازه داشته باشم قطعا از اون روی س.لیطه استفاده میکنم
    ولی خب مهم اجازه‌ست🧚🏻‍♀️

  • گاهی حس میکنم که زندگی جنبه‌های خوبی هم داره
    هرچند کم ولی خب

  • نمیتونم دست از فکر کردن بر دارم
    دوست دارم گریه کنم یا داد بزنم
    ولی نمیتونم
    دوست دارم برم بیرون و به کوچکترین چیزایی که میبینم فکر کنم شاید بتونم یکم مغزمو از این فکرای آزار دهنده آزاد کنم.

  • من وقتی صحبت میکنم خیلی از این شاخه به اون شاخه میپرم و خب طرف فکر میکنه که چه مسخره و حوصله سر بر..ولی ا‌ین خب..فقط بخشی از درون منه که سامان دهی شده بیرون اومده..این در واقع مرتب شده و اینجوریه ، و چیزی که درونه
    یه چیز غیرقابل تحمله
    چیزی که دلم میخواد ازش فرار کنم ولی فقط نمیدونم باید به کجا برم
    به کجا برم که هیچ منی نباشه؟

  • من فقط زیادی دوستش دارم..خیلی زیاد
    اونقدری که حاضرم تنها چیز ارزشمندی که دارم رو برای کنارش بودن از دست بدم و هیچ اهمیتی ندم
    من
    نمیدونم
    واقعا نمیتونم تحمل کنم که شخص دیگه‌ای دوستش داشته باشه
    نمیخوام بی‌منطق یا همچین چیزی به نظرم برسم..هستم ولی خب
    ولی دیگه نمیتونم
    و دارم اذیت میشم
    نمیدونم..

    • اینکه همه دوسش داشته باشن برای من هم خوشحال کننده‌ست ولی علاقه داریم تا علاقه

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.