𓆝𓆜𓆟𓆞𓆛
نظرسنجی
آسمان چشم او آینه کیست؟
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
اگه کاری داشتید، چیزی خواستید بهم بگید یا صحبت کنید
اینجا در اختیار شماست.
عه ۲۰۰۰تایی شدی 😏🥳
ممنونن😃
از کیانا خبر داری؟
امروز پیام بهش ندادم ، چیزی شده؟
دیروز پیا دادم
نمی دونم. اگه باهاش حرف زدی بگو
آره باهاش صحبت کردم دیروز
چیزی شده؟
اره فهمیدم ولی امروز آنلاین نشده.
نه خدا کنه چیزی نشده باشه.
سلام اینجا چقد خوبه 😝😭
ممنون ،لطف داری 🥲😊
بگفتا گر کند چشم تو را ریش؟
بگفت این شم دیگر دارمش پیش
*
بگفتا گر کسیش آرد فرا چنگ؟
بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ
*
بگفتا گر نیابی سوی او راه؟
بگفت از دور شاید دید در ماه
*
بگفتا دوری از مه نیست در خور
بگفت آشفته از مه دور بهتر
بگفتا گر بخواهد هر چه داری؟
بگفت این از خدا خواهم به زاری
*
بگفتا گر به سر یا بیش خشنود؟
بگفت ازگردن این وام افکنم زود
*
بگفتا دوستیش از طبع بگذار
بگفت از دوستان ناید چنین کار
*
بگفت آسوده شو، کاین کار خام است
بگفت آسودگی بر من حرام است
بگفتا رو صبوری کن در این درد
بگفت از جان صبوری چون توان کرد
*
بگفت از صبر کردن کسی خجل نیست
بگفت این،دل تواند کرد، دل نیست
*
بگفت از عشق سخت کارت زار است
بگفت از عاشقی خوش تر چه کاراست؟
بگفتا جان مده بس دل که با اوست
بگفتا دشمن اند این هردو بی دوست
*
بگفت از دل جدا کن عشق شیرین
بگفتا چون زیم بی جان شیرین
بگفت او آن من شد زو مکن یاد
بگفت این،کی کند بیچاره فرهاد
*
بگفت از من کنم در وی نگاهی؟
بگفت آفاق را سوزم به آهی
*
چو عاجز گشت خسرو در جوابش
نیامد بیش پرسیدن صوابش
*
به یاران گفت کز خاکی و آبی
ندیدم کسی بدین حاضر جوابی
[ نظامی ، با تخلیص]
میان کتابها گشتم
میان روزنامههای پوسیدهی پرغبار،
در خاطرات خویش
در حافظهیی که دیگر مدد نمیکند
خود را جستم و فردا را
[ شاملو ]