نظرسنجی
⋆ ʚ♡ɞ ⋆


لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
اگه سوالی داشتین یا شما هم تئوریای داشتین خوشحال میشم بگین✨
③ چون تئوری های موزیک ویدیو ها خیلی زیاد و طولانی هستن و از طرفی درس ها هم خیلی سنگین هستن ممکنه گاهی بینشون فاصلهی زیادی بیفته
④ باید به این نکته توجه داشته باشین که اینا صرفا « تئوری » هستن و ثابت شده نیستن و حتی ممکنه غلط باشن
⑤ و در آخر چون این تئوری ها همه ساخته ذهن خودم بوده امکان اشتباه خیلی خیلی زیاد هست و گاهی ممکنه مدرکی هم وجود نداشته باشه ( بیشتر مواقع ) و اینکه متاسفانه برای بعضی سکانس ها هم تئوریای وجود نداره
اما آخر موزیک ویدیو، جونکی چشماش رو باز کرد و کبوتری رو دید که پرواز کرد و از جونکی دور شد
کبوتر نماد آزادیه و این صحنه درواقع داشت میگفت که جونکی خیلی زیاد به آزادیای که میخواست توی دنیای انسانها به دست بیاره نزدیک شده و چیزی نمونده که بهش برسه
اعضا و بالرینها زمان زیادی رو صرف تمرین کردن تا بتونن گیراترین و کاملترین اجرا رو برای نشون دادن داشته باشن
در نهایت به اون اجرایی که میخواستن رسیدن و فقط مونده بود مرحلهی به نمایش گذاشتن این اجرا ( بعد از این دیگه موزیک ویدیو تمام شد و بقیهی ماجرا موند برای قسمت بعد )
اونها موفق میشن و اطلاعات خوبی به دست میارن
حالا وقت ساختن موسیقی و ساخت اجرایی جادوییـه که همهی انسانها رو تحت کنترل خـxـو.نـxـا.شـxـا.مها قرار بده که اون اجرا باید اجرایی جذاب هم میبود پس اعضا برای ساختن آهنگ و اجرا خیلی تلاش کردن
شکستهای زیادی خوردن اما ناامید نشدن و دوباره و دوباره روی ساخت آهنگ و اجرا کار کردن تا اینکه ساختنش کامل شد
سرانجام اونها موفق میشن هر کدوم از اعضا رو به شکلی برگردونن ( مثلا تاکومی رو توی دقیقهی 1:18 و سوکای رو توی دقیقهی 1:28 د.ز.دیدن تا برگردوننشون )
وقتی اعضا حافظهـشون برمیگرده و دوباره به دنیای خودشون میان میفهمن که ماموریتشون رو یادشون رفته بوده و اطلاعاتی جمع نکردن
ایندفعه شو و سوکای و جونکی و شیون ( با ماشین و تونلی که توی دقیقهی 1:42 دیدیم ) به دنیای انسانها میرن ولی سعی میکنن زود برگردن تا تحتتاثیر موسیقی انسانها قرار نگیرن و هویتشونو از یاد نبرن
روکی خودشو بین تماشاگرها جا میزنه و اعضایی که دنبالشون بود رو شناسایی میکنه و به کلاغها و بالرینهای خودش دستور میده که اونها رو به هر روشی که شده به دنیای خودشون برگردونن ( به همین دلیل بود که شوسی و شویا اینقدر از بالرین ها و شیون و کیگو و مامه اینقدر از کلاغها میترسیدن، چون اونها همیشه و همهجا دنبالشون بودن و چشم ها هم نماد این بودن که اون موجودات همیشه اعضایی که به دنیای انسانها رفتن رو زیر نظر دارن تا اونها رو به دنیای خـxـو.نـxـا.شـxـا.مها برگردونن )
روکی قبول میکنه که دنبال اعضا بره ( دقیقهی 2:21 روکی داخل تونلی بود که سوکای هم قبلا داخلش بود که یکی از راههای ارتباطی دو دنیا بود ) و از اونجایی که تنهایی نمیتونه کاری از پیش ببره با قدرت خودش خفاش ها رو به بالرینهای سیاه و کلاغها تبدیل میکنه و اونها رو با خودش به دنیای انسانها میبره
گروهی که به زمین میرن تحت تاثیر عوامل مختلف مثل جو و موسیقی که توی دنیای انسانها وجود داره هویت و هدف خودشونو از یاد میبرن بنابراین به عنوان انسان مشغول به کار توی اون سالن اپرایی که اونجا رفته بودن میشن
اعضایی که توی دنیای خـxـو.نـxـا.شـxـا.مها مونده بودن فکر میکنن که زمان زیادی گذشته و براشون سوال میشه چرا بقیه برنگشتن
این میشه که تصمیم میگیرن یکی رو بفرستن دنبال اعضا تا اونها رو برگردونه به دنیای خـxـو.نـxـا.شـxـا.مها و اینجوری اونها هویت خودشونو به یاد بیارن
اونها برای اینکار به یه اجرای فوقالعاده و جادویی احتیاج دارن که همهرو محو خودشون کنن و بتونن ذهن اونها رو تـxـسـxـخـxـیـxـر کنن
برای اینکار لازمه که به دنیای انسانها برن و با موسیقیای و اجرایی که انسانها خوششون میاد آشنا بشن
اونها به دو گروه تقسیم میشن
یه گروه به دنیای انسانها میرن ( کیگو، تاکومی، شویا، شوسی، سوکای، شیون، ایسی « مامه » )
یه گروه دیگه هم توی دنیای خودشون میمونن ( شو، رن، روکی، جونکی )