لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (583)
  • «من آنقدر معمولی هستم که هیچکس شیفته‌ی حرف زدنم نشود، قلب هیچکس با دیدنم نلرزد، کسی برای چشم هایم نمیرد و قربون صدقه خنده هایم نرود. من آنقدر معمولی هستم که هیچکس با خندیدنم ته دلش ضعف نرود، هیچکس از نبودنم غصه‌اش نگیرد و جای خالیم توی ذوق کسی نزند . همین قدر معمولی!»

  • Et mon Dieu est les yeux que j'adore""

  • "اگر چشمهای من دریاست؛تو غرقش میشی؟"

  • «اکنون بنظر می رسد صبور تر شده‌ام؛ اما چراغی در وجودم خاموش شده است که دوست داشتم تا ابد روشن بماند.»

  • «مرا زیبا به یاد بیار. این‌ها، آخرین سطرهای من است. فرض کن که من‌ رویایی بودم که از زندگی تو گذر کردم.»

  • «دلم میخواست او را ببینم و تا موقعی که نفسم بند بیاید در عطر او تنفس کرده و او را در آغوش بگیرم.
    اما او کجا بود؟»

  • «بیا دوباره شروع کنیم؛ من بهت سلام میدم و تو باهام گرم بگیر.
    فقط ایندفعه، عاشقم نکن.»

    • imageKęnt
      Ha_ed by the ghōst of you

      :))

  • «بگذار آتش جهن م مرا بسوزاند، اهمیتی ندارد؛ قلبم همراه با عشق تو میسوزد و من جرعه جرعه، با ولع خالص زهر را از جام تو مینوشم. بگذار من برای عشقی که در وجودم برای تو دارم، در قلبم خانه‌ای بسازم و ذره ذره برای تو بمیرم. بگذار فریادهای عاجز من کل جهن‌‌ م را فرا بگیرد. بگذار روحم پ‌اره پ‌ا‌‌ره بشود وقتی که مرا به بند میکشند.
    برای من اهمیتی ندارد، من تو را همینقدر عمیق دوست دارم.»

  • میشه من هم اینجا چیز هایی بنویسم؟ لطفا

  • «و ناگهان ، تمام‌ نوشته هایم راجب تو شدند.»

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.