

کی اون روز میرسه؟ روزی که میبینمت دلم میخواد تو چشمات نگاه کنمو بگم دلم برات تنگ شده :)
کی اون روز میرسه؟ روزی که میبینمت دلم میخواد تو چشمات نگاه کنمو بگم دلم برات تنگ شده :)
موفعی که فک میکنید نمیدونید خون چه مزه ای میده، تلخه، شیرینه، شور، ترشه... فقط میگین مزه خون میده خیلی از انسان ها هم همینن... نمیفهمی خوبن یا بدن، مهربونن یا سنگدل، سرده یا گرم... مثل خون:)
قلمم را برمیدارم و میگذارم روی بوم بکشد. عشق را... خوشحالی را... آزادی را... و اندک چیز هایی که دیدگان نمیبیند. میگذارم قلمم پرواز کند... رویایش را بکشد... به نمایش بگذاردش.... و اندک کار هایی که نمیتوانم..
چرا میگین آدما با زمان عوض میشن؟ نه نمیشن... فقط با همون ویژگی هاشون قابلیت های بیشتری بدست میارن... مثل یکی که دلش برای همه میسوزه... ولی همین باعث میشه به یه دروغگو تبدیل بشه که حال بقیه رو خوب کنه...:)
دیدین چقد قشنگه زمان هایی که هیچ مشکل و دقدقه ای نیست و همه کنار هم خوشحالیم. ولی تا مشکلی پیش میاد همه چی از هم میپاشه و هر کی یه تکه شیشه میشه که کسی هم نمیاد اون تکه ها رو کنار هم برگردونه...
گاهی اوقات دقت کردین میایم از خودمون میپرسیم که اگر یه روز میخواستم دنیا رو به شکل خودم دربیارم چه جوری طراحیش میکردم؟ طراحی من همیشه همچین چیزی بود؛ سکوت.. آزادی.. لبخند
بعضی وقتا بهتره خودمونو صرف آدمایی که سعی دارن ما رو پایین بکشن و ضعیف نشونمون بدن نکنیم. نادیده گرفتن و کار خودمونو کردن خیلی بهتره با سرو کله زدن
حقیت اینه که زندگی خاکستریه، یه رنگی بی احساس که مننظره نقاشی بشه بهتر نیست قلم دست بگیریمو یکم رنگ به زندگی هامون اضافه کنیم؟
بعضی وقتا موقعی که خال آدم خوب نیس، کافیه فقط یه فنجون چایی یا قهوه برداری و بخوای یکی کنارت بشینه.... حتی اگر کلامی هم رد و بدا نشد حال آدم بهتر میشه..