
همه ما هفت خان رستم رو شنیدیم!🍀 و شاید دوست داشتیم ادامهش رو هم بشنویم ✨ اینجا شمایید که میتونید ادامهش رو بسازید!میتونه خیالی یا هر نوعی باشه💯 نام داستان هم میزاریم خان هشتم رستم🙂
اتمام مسابقه | 1403/11/19 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |

زمانی که دیو سپید کشته شد ؛ دیو تبدیل به خاکستر شد و در دل خاکستر دودی بلند شد ؛ دود همینجور بزرگ تر می شد و شکل یک صورت پلید و شیطانی را به خود میگرفت ؛ در آخر دود شکل یک اهرمن را گرفت و رو به رستم گفت : دیو سپید را تو شکست دادی ؟ معلوم است خیلی قوی هستی ؛قوی تر از هر دیو یا شیطانی ؛ اما آیا از خودت قوی تر هستی ؟ رستم تعجب میکند و تا می خواهد جواب دهد ان دود چهره مانند به سمت او میرود و وارد درون رستم می شود ؛ رستم بی هوش می شود و در عالم خواب و وجودیت بیدار می شود و خود تاریکش را میبیند...
رد شدن از کنار دفتر مدیر بدون مقنعه...
در خان هشتم رستم با چیزی به اسم امتحان و درس آشنا شد امتحان بر او چیره شده بود اما ناگهان رخش به دادش رسید اما همچنان گیر محیط و مساحت بود در آنجا رستم آنقدر جنگید اما موفق نشد در نهایت فقط توانست فرار کند
ساعت 6 صبح پاشدن برای رفتن به مدرسه
مقابله با روبیکایی ها💪
خان هشتم:رستم و رخش رستم که دیو بیچاررو ناکار کرد به راهخود برای برگشت فکر کرد با خود گفت رخش را در تله بیندازم و گوشتش را کباب کنم تا در پایان خودم نمیرم شب شد و رخش بخواب فرو رفت رستم نیزه رو برداشت و به سمتش رفت رخش را کشت و بدن اورا کباب کرد و خورد فردای ان روز بیدار شد و فهمید اسب شده و دیگر نمیتواند با تهمینه رویا رو شود😂🤣 میدونم مسخره بود
رستم خوابید. بیچاره گناه داشت خب همش جنگید
رستم بعد از گذشتن هفت خان قبلی ، همینطور داشت راه خودشو میرفت که دریچه ای رو به روش باز شد و اون رو کشید توی خودش و رستم تله پورت شد... تا چشماشو باز کرد دید توی قرن ۱۴ هجری شمسیه...اره اون به دنیای ما در حال حاضر تله پورت شده بود... یعنی میتونه با این دنیای عجیب و ناشناخته سازگار بشه؟ این خودش یه خانعه برا خودش
کسایی که از الفاظ انگلیسی و عربی(از عمد)استفاده میکنن خودشون خان هشتم هستن
خان هشتم: مامان بزرگ دیو سپید یه دفعه از آشپزخونه می یاد بیرون میگه: با نوه ی من چییی کارررر داریییی الان میام میخورمممت🤬. بعد ... رستم اون رو هم شکست میده و پیروز میشه.
گذشتن از انسان های سو استفاده گر🙃 اگه بخوام طنز بنویسم گذشتن از درس ههه🤣
برداشتن سیب زمینی های سرخ کرده که مامان از قبل هشدار داده کمه نخور... نه جدی باشیم ، مرگ سهراب واسه رستم خودش یه خان بود....
اوم؛ خان هشتم خان هشتم بشه رستم و رودابه رستم مجبور میشه به دلایلی رودابه رو بکشه و زال هم سعی میکنه حلوا رو بگیره ولی متاسفانه رستم زال هم میکشه
خان هشتم : موفق شد 😂
وقتی مجبوری ساعت پنج صبح پاشی اماده شی بری مدرسه ای که اون طرف شهره
اومدن به سال ۱۴۰۳ و موبایل دست نگرفتن!
خان هشتم برنده شدن در مسابقه ها

رستم داشت با رخش ول میچرخید بعد ممد اومد با رستم بجنگه رستم تا اومد حرف بزنه حنا رستم رو از پشت گرفت و توی تستچی زندانی کرد. رستم اول که بلند شد پاش رفت روی تست مربوط به خودش بعد وقتی تست رو خواند عاشق تستچی شد و تبدیل شد به یکی از کاربران تستچی. بعد از ۲۵ سال(یعنی الان) رفت توی (مسابقه خان هشتم رستم رو تو بنویس !) و این جواب را خواند. بعد لایک کرد و گفت:«رستم لایک کنندگان را دوست دارد»
دعوای رخش و رستم یا مثل خان نمیدونم چند که نخوردن اب و غذا بود ــ نخوابیدن
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
اگر تا اتمام مسابقه انتقال امتیاز درست شد به نفر دوم و سوم هم جایزه میدیم🫢
ببین هیچ جوره تو کتم نمیره متن رو خودت نوشته باشی🎀😞
منم🗿🤝