منظورم اینکه که از لحظه های اخر زندگیت چجوری لذت می بردی ؟؟
اتمام مسابقه | 1403/07/16 |
ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
ظرفیت شرکت در این مسابقه تکمیل شده |
اگه بهم بگن فقط 24 ساعت دیگه وقت دارم تمام تلاشم رو میکنم برای یکبار هم شده همه آدمای دوست داشتنی زندگیمو که تعدادشون فکر نمی کنم از ده نفر بیشتر بشه دور خودم جمع کنم. از تمام وقتم استفاده میکنم تا آخرین تصویرایی که قراره از من تو ذهنشون بمونه قشنگ باشه
کارایی رو میکردم که روفوس و متیو در کتاب "هردو در نهایت میمیرند" انجام دادن
کاش میتونستم تو لحظات آخرم برم پیش بی تی اس همون هفتا پسری که به من کمک کردن تا اون لحظه زندگی کنم و دست به کار احمقانه ای نزنم همونایی که امید و روشنایی راهم شدن و بهم انگیزه ادامه دادن دادن کاش حداقل تو آخرین لحظات عمرم بتونم اونا رو ببینم کاش یه بار شانس دیدنشون رو داشته باشم کاش یه بار میتونستم کسایی که از تاریکی نجاتم دادن رو میدیدم و ازشون تشکر میکردم.میدونم خیلیا از حرف هایی که من الان زدم خوششون نمیاد و شایددرکش هم نکنن ولی شاید باورتون نشه الان که دارم اینا رو مینویسم گریم گرفته😭😭
مدرسمونو آتیش میزدم
حقیقت اصلا نمیتونم تصورش کنم ولی فکر کنم روز اخرو با خانواده و دوستام میگذروندم و نهایت تلاشمو میکردم ازش لذت ببرم.بعدشم از همشون خداحافظی میکردم.
دعا توبه به خاطر گ.ه خوریام
کسایی که خیلی وقته ندیدمشون رو می دیدم اون روز بیشتر وقتم رو با خواهرم میگذروندم و در آخر برای مرگ لحظه شماری میکردم البته برای مرگ که نه ! در واقع برای دیدن مادربزرگ و خالم لحظه شماری میکردم چون نزدیک به ۱۲ ساله که ندیدمشون اگه تو هم یکی از مهم ترین افراد زندگیت رو از دست دادی لایک کن❤
با تمام وجود به حیوانات کمک میکردم
می خندیدم خدافظی می کردم به هر حال خوشحال بودم و هر کاری دلم می خواست می کردم چون وقتی بمیری همه رفتار ها و کار های خوب تو رو یادشون می مونه می رفتم کشور های مورد علاقم و از کس هایی که بهم آرامش برای زندگی دادن تشکر می کردم و خب اصلا ناراحت نمی شدم چون می دونم حتما کار هایی رو که باید انجام دادم و لحظه ای رو که بخاطرش به دنیا اومدم گذروندم که الان باید بمیرم
با بقیه تقسیمش میکردم.اینجوری بیشتر خوش میگذره:))
میخوابیدم چون خواب خوبه💀👍🏻
میرفتم توی پیج تو و خوش میگذروندم
به همه پیام میدادم اگه این پیامو به ۱۰ نفر نفرستی من می.میرم و بعدد میرفتم مامان و بابامو بغل میکردم زنگ میزدم دوستام و حرف میزدم و غذای مورد علاقمو میخوردم و اهنگامو گوش میدادم
فک کنم هی نفس عمیق میکشیدم تا هوا و برای بارهای آخر با تمام وجود حس کنم کنار خانوادم بودم و نگاشون میکردم به آسمون نگاه میکردم به ابرا به پرواز پرنده ها شب به ماه خیره میشدم من فک کنم آرامش خاصی داشتم
مینشستم کیدراما میدیدم :)))) البته قبلش از همه ی کسایی که شاید ناراحتشون کردم عذرخواهی میکردم :((
از تک تک لحظه های پایانی لذت می بردم مشکلی نیست بالاخره همه میمیرن مهم اینه که تا لحظه آخر شاد باشی و زندگیتو دوست داشته باشی همونجوری که نامجون میگه.....
ترسوندیم😐😐
اون رویایی که همیشه تو ذهنم داشتم رو میرفتم و انجامش میدادم بدون هیچ ترسی
فکر می کنم اول می رفتم و به همه کسایی که دوستشون دارم یا ازشون خوشم نمیاد حسم را می گفتم همه پولام را خرج خودم می کردم و می خواستم روی سنگ قبرم بنویسم ایکاش وقتی زنده بودم دوستم داشتید و به جای ختمم به تولدام میومدید
پیش عزیزانم میموندم و با اون ها وقت میگذروندم، میرفتم یه چندتا کشوری که به ایران نزدیک بودند و میدیدم، ولی خب طول میکشید و غذاهای که دوست داشتم و تست میکردم برای جواب این سوال بهتون پیشنهاد میکنم کتاب "هردودرنهایتمیمیرند" رو بخونید🐰🍓 برایآزادیایرانلایکنشه؟!💫
مطمئنا به خانواده و دوستام نمیگفتم تا در آخرین لحظات هم خوشحال باشیم و یجوری رفتار میکردم انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده و میخندیدم و خوشحال بودم ، حسرت اینکه دیگه نیستم رو نمیخوردم ، از همون لحظه کم هم بهترین استفاده رو میکردم ✨💜
تمام راز هامو اعتراف میکردم و بعد خودمو میکستم👌🏻😌
کتاب میخوندم شعر مینوشتم و برای معشو.ق گریه میکردم با همه خوانواده ام خداحافظی میگردم و خودم را زودتر خلاص مینمودم 🌝
به همه عزیزانم میگفتم چقدر دوستشون دارم ولی نه جوری که ضایع باشه دارم میمیرم. تمام وسایلامو بین خانواده و دوستام پخش میکردم میرفتم حتی برای یه بارم که شده دریا رو هر جوری شده میدیدم
هرچی پول داشتم خرج می کردم میرفتم رستوران بعدم میرفتم بغل مامانم:)
از پیش خانوادم و دوست صمیمیم تکون نمیخوردم🥹🫠
کارایی که دوست داشتمو میکردم قطعا با خونوادم وقت میگذروندم نصیحتشون میکردم که زیاد گریه نکنن که منم ناراحت میشم و.... منی که هنوز از دنیا سیر نشدم چرا باید برم؟🥲
میشستم به در نگاه میکردم هیچ کار خاصی نمی کردم😂😂👌😐 (عینننن هر روز👌)
خب سعی میکردم اون روزو با خانواده م باشم و نمیگفتم که این اتفاق قراره بیوفته روزشون خراب نمیکردم تا میتونستم براشون هدیه و کادو میگرفتم میخندونمشون. دوستامم همینطور):
انیمه میدیدم و چیپس و ماست موسیر و مانستر میخوردم . وصیت میکردم . به کسی چیزی نمیگفتم.
هیچی،میگرفتم بخوابم در خواب بمیرم 😚😚
میرفتم ران بی تی اس میدیدم🥲🥲💜💜💜✨
تا الان لذت نبردم اینم روش🥲🙂
به هیچکس نمیگفتم ، و سعی میکردم بهترین لحظات رو داشته باشم . برای هر کسب که میشناختم نامه میفرستادم. شاید از نظرتون خنده دار باشه ولی بهترین کاریه که توی ۲۴ ساعت میتونم بکنم
هر کاری که حسرتش رو داشتم 🥲🥲🥲
لحظه آخر به همه میگفتم که دوستشون دارم,میگفتم که اگر خوب نبودم ببخشینم
سعی میکردم از کسی که عاشقشم معذرت خواهی کنم_با دوستام نهایت لذت رو داشته باشم_به فقیرا کمک کنم_به خوانوادم سر بزنم_بعدش تنهایی به طبیعت برم و همونجا در آرامش کامل و با صدای زیبای آفریده های خدا...
نمیخوام بدونم
صبر میکردم به آسمان خیره میشدم و از تمام شدن عمرم رسیدن به رویانیم لذت میبردم
هیچی وصیت میکردم
با عزیزام خداحافظی میکردم، بهشون میگفتم حلالم کنین، بعدم گوشیمو نابود میکردم
به همه دوستام پیام میدادم اگه این پیام رو برای ۱۰۰ نفر نفرستی من فردا میمیرم😐🎨 پ.ن: البته تو حضوری کلا تهش دو سه تا دوست دارم و تو مجازی هم کسی قرار نیست متوجه مردنم بشه😐👌
می*ردم؛ با خیال راحتتتت، البته شاید روز قبلش از چند نفر خدافزی کنم
اینکه هیچ دوست.... ندارم
حلالیت طلبیدن از بقیه و خوشحالی بخاطر اینکه دیگه قرار نیست برم مدرسه😂 و کنار کسایی که دوسشون داشتم میموندم دیگه..
سعی میکردم تا میتونم چیز هایی که دوستش داشتم رو دوباره تجربه کنم.لذت ببرم و با دوستام و عزیزانم وقت بگذرونم.سعی میکنم با ناراحتی نمیرم.
اگه میمردم...فکر کنم همه پول توی حسابمو میدادم هدیه برای کسایی که دوستشون دارم...همه شون رو بغل میکردم و برای همشون نامه مینوشتم. سعی میکردم اونروز کارهایی که هیچوقت نتونستم انجامشون بدم و برام قابل انجامه رو انجام بدم و یه سری اموالی که داشتم رو یا به بقیه میدادم یا اهداشون میکردم...میدونم کسل کننده ست
به کسایی که دوستشون داشتم صاف میگفتم
میخوابیدم😐😐اونجوری دیگه متوجه مرگم نمیشدم😐😐
همون کاری که کل تابستون انجام دادم
یک سالقبل خودمو فریز میکردم شایدم یه ساعت قبلش
اگه میدونستم قراره فردا روز اخرم باشه همش با شوما تقسیم میکردم 🙂
انتقاممو از هر کی که اذیتم کرده میگرفتم
با آهنگام روزمو شب میکردم و میزاشتم بقیه برا آخرین بار منو تماشا کنن:)
فقط آهنگ گوش میکردمو فیلم میدیدم:)))
بدون عذاب وجدان غذا میخوردم
میرفتم مسافرت، با دوستام و خونوادم بیشتر وقت میگذروندم ،میرفتم دیدن یه ادم معروف،نقاشی میکشیدم،موسیقی تمرین میکردم،کمتر میرفتم سراغ گوشی و بیشتر توی جمع بودم:))
اااا خب نمیدونم ، زندگی کوتاه پس تو لحظه زندگی میکردم تو تستچی بودم تا آخرین نفسم
تا اون موقع ار عزیزانم خداحافظی میکردم:)
واقعا اون کاری رو میکنم که دوست دارم
فقط از زندگی لذت میکردم و هرکاری حتی اگر جرم بود انجام میدادم💅🏻🙄
انجام دادن کار های نکرده شاید مسخره بیاد ولی انتقام هم هست توشون
اگه بدونم روز مرگم چیه همه بازی هایی که تمومشون نکردم تموم میکنم حتی ماینکرافت
میرفتم کلی بستنی میخوردم و گوشیمو میشکوندم
سعی میکردم تمام روز آروم باشم و کارهایی که دوست داشتم بکنم را انجام بدم و به همه ی اطرافیانم زنگ بزنم و ازشون خداحافظی کنم و لحظاتی رو کنار اونا باشم.🥲
من میرفتم و کل پولمو به بچه های نیازمند کمک میکردم. بعدش میرفتم پیش مادرم کلی باهاش حرف میزنم بعد غذای موردعلاقم سوشی میگیرم و میخورم، اینجوری خیالم راحت تره❤️🩹ولی دوست دارم به وقتش بمیرم!!
به ۱۰ نفر از دوستام پیام میدادم که اگه این پیامو تا ۲۴ ساعت سین نزنن من میمیرم و حتمااا یکی شون سین نمیزنه(۱۰ روز یه بار آنلاین میشه🤣)
تمام تایمی که زنده میموندم با مامانم میگذورندم:)
کنار کسی که دوستش دارم، یه غذای خوشمزه میخوردم با دوستم سوگند که صمیمی ترین دوستمه، میرفتم منه آلفردو میخوردم که غذاییه که بیشتر همه دوس دارم:)
توی اون 24 ساعت سعی میکردم از عزیزانم خداخافظی کنم✨😊
خودکیلی✨
کل روزو می خوابیدم و تصور میکردم زندگیم بازم ادامه داره👍🏻
فقط می رفتم می خوابیدم
تو اون ۲۴ ساعت حتما آدم سعی میکنه بهترین خودش باشه و خودشو شاد کنه و سعی کنه با همه خوب باشه و کارایی که دوست داره انجام بده ولی کلا من که عادی ام و کار خاصی نمیکنم ولی همون بهتر که ندونیم که حسرت نخوریم و اصلا فکر نکنیم دیر شده واسه کاری
1.با دوچرخه دور دنیا سفر میکردم بین راه توی یه منظره ی خیلی زیبا و هوای بارونی زیر یه درخت استراحت میکردم پتو رو میکشم روی خودم هات چاکلت میخوردم و انیمه می دیدم یا کتاب رو رمان های مورد علاقه ام رو می خوندم و یه سگ پا کوتاه می خریدم 2.بچه فامیل رو میکشم (البته این جنبه فان داره )
در انتظار اینکه بمیرم میموندم
لذت؟ شاید بخوام یه تن پول خرج کنم 😃قورت دادنش هم خوبه ها ولی قبلش یه قبر از طلا میگیرم میخوام توش
از هیچکس و هیچی خجالت نمیکشیدم و تمام کارهایی که حتی یه بار به انجام دادنشون فکر کردم و انجام میدم و تا میتونستم به حیوونا کمک میکردم🫂💔
منتظر میموندم تا هر چه زودتر فردا شه
تنها کاری ک میکردم این بود ک روز اخر ارزوهامو روی دیوار و بدنم بنویسم
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
لذت..شاید سعی میکردم با کسی خداحافظی نکنم یا روزای آخرمو با دوستام نگذرونم که حس عذاب و وجدان و ناراحتی تو دلشون نندازم.