تیکه کتاب

هرگز همراهی ندیدم که به‌اندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود : )

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

تا مرگی در کار نباشه قدر زندگی رو نمیدونیم دروغ زود تر از حقیقیت پخش میشه

فرد ویزلی: بدعنق به نمایندگی از ما اینجا رو براش جهنم کن

تصویر گویاست

"بزرگی، حسادت را متجلی می کند. حسادت، کینه می آفریند و کینه دروغ می زاید." هری پاتح "جادو انتخاب کردنی نیست ، نادانی انتخاب کردنیه ، نفرت انتخاب کردنیه ، خشونت انتخاب کردنیه ، ولی ذات موجودات انتخاب کردنی یا اشتباه نیست و مثل روز روشنه که جرم نیست . بهتره این رو یاد بگرین." جادو ممنوع

خیلی این متنو دوست دارم

حق واقعی تو این تیکه‌ست🙂💔

زیادن زیادددددددد ولی بهتریناشون از کتاب "کتابخانه‌ی نیمه شب" بودن

-پنج قدم فاصله-

پذيرش مشتاقانه و صادقانهٔ مرگ، اجازه ميدهد زندگی را به‌شيوه‌ای غنی‌تر و راضی كننده‌تر سپری كنی. چيزی كه طلايی است، نه مرگ كه به تمامی زيستن زندگی به‌رغم رويارويی با مرگ است. فكر كن هر آخرين باری، چقدر اندوهبار و در عين حال با ارزش است: آخرين بهار، آخرين پرواز كُرك قاصدك و آخرين بار شكفتن گل‌های گليسين. زندگی کن و از تمامی روزهایت یک‌سر لذت ببر، و بمیر هنگامی‌ که مرگت فرا می‌رسد، دل به هراس مرگ نسپار! مبادا که پیش از آن‌که لحظهٔ مرگت فرا برسد، زندگیت را تباه کند.

یه تیکه قشنگ داشت کتاب بادام که خداحافظی گان و یونجی بود اما نمیشه گذاشتتش اما مامان‌بزرگ یونجی برگشت گفت مهربونی کردن تاجایی خوبه که به خودت آسیب نرسونه

ایستادن در برابر دشمن سخته ولی در برابر دوست سخت تر... آلبوس دامبلدور

شاید فکر کنی توی مسیر زندگیت تنها ترینی اما من آخر تموم مسیر هایی که میری با چتر خیسم منتظرت وایسادم:) دزیره ویکوک

بابا همیشه میگفت خداحافظی ممکن ترین غیر ممکنه. -هردو در نهایت می‌میرند. حتی مادر امین هم داشت به من میخندید.استرس گرفتم.به پشت پالتویم‌ دستی کشیدم،متوجه شدم برگه ای به آن چسبیده.آن را کندم و جلوی چشمانم گرفتم،ملیحه قبل از اینکه از خانه خارج شوم آن را به پشتم چسبانده بود:این خر به فروش می‌رسد. -ابنبات هل دار

من آزادم ✌🏻

همانجا مرد که زندگی میکرد،در تخت خوابش:)

هعی کثیر ‌ ‌

آنچه در وجود این شاهزاده کوچولوی به خواب رفته مرا منقلب میکند وفاداری او نسبت به گل سرخی است که در رخسار او مانند نورشمعی حتی هنگامی که در خواب است میدرخشد...

خوب های بد بد های خوب

تو قرمز بودی و بخاطر آبی بودنم ازم خوشت اومد ، تو منو لمس کردی و یکدفعه یاسی شدم اما بعدش تصمیم گرفتی که یاسی رنگ مورد علاقت نیس