
این کتاب ها رو خودم خوندم و خوشم اومده شاید شما هم دوست داشته باشید:)🤎

مجموعه ی اسکارلت و آیوی نوشته ی سوفی کلورلی (پ.ن: کتاب مورد علاقممم انصافا عالیه به هرکی معرفی کردم خوشش اومده:) اسکارلت و آیوی، خواهران دوقلویی هستند که در یک مدرسهی شبانهروزی در انگلستان دههی ۱۹۳۰ زندگی میکنند. این خواهران دوقلو در هر کتاب از این مجموعه با معمایی وحشتآور و پرماجرا روبهرو میشوند. در دوقلوی گمشده جلد اول از این مجموعه، وقتی اسکارلت،خواهر دوقلو و دردسر ساز آیوی خجالتی در مدرسه رووک وود ناپدید میشود، از ایوی دعوت میکنند جای او را بگیرد. آیوی باید مثل اسکارلت فکر کند و اسکارلت بشود. آیوی مصمم به حل معمای ناپدید شدن خواهرش قبول میکند، و جستجوی حقیقت خیلی بیشتر از آنکه انتظار دارد پرمخاطره از آب درمیآید. در اتاق پنهان جلد دوم از این مجموعه، چله سرد و دلگیر زمستان به رووک وود قدم گذاشته است.باد زوزه می کشد،برف می بارد. اما تنها به این دلیل نیست که پشت دانش آموزان می لرزد…بعد از چند دزدی متوالی، انگشت اتهام اسکارلت دردسر ساز را نشانه گرفته است. آیا او می تواند به کمک آیوی و آریادنی واقعیت را کشف و بی گناهی اش را ثابت کند؟ جستجوی آنها از رازی که در دل دیوارهای مدرسه مدفون بوده، پرده بر می دارد. این طور که پیداست، بارتالومیو مدیر مدرسه، راز کهنه و نهفته ای دارد که برای مخفی نگه داشتنش به هر کاری دست می زند. دوقلوها دوباره به هم رسیده اند،اما به هیچ وجه خطر را پشت سر نگذاشته اند… در رقص تاریکی جلد سوم از این مجموعه، دخترهای مدرسه رووک وود یک بار دیگر به خطر افتاده اند. با خارج شدن آقای بارتالومیو مدیر شیطان صفت مدرسه از صحنه،زندگی به اسکارلت وآیوی لبخند می زند.وقتی معلم محبوب شان ناگهان مدرسه را ترک می کند،مادام زلدای مرموز جای اورا می گیرد.نامه های نیش دار به دست این و آن می رسد و انواع اتفاق ها مدرسه را فلج می کند.کسی برای گرفتن انتقام کمر بسته است؟ در نوری زیر دریاچه جلد چهارم از این مجموعه، بعد از چند دزدی متوالی، انگشت اتهام اسکارلت دردسرساز را نشانه گرفته است. آیا او میتواند به کمک آیوی و آریادنی واقعیت را کشف و بیگناهیاش را ثابت کند؟ جستجوی آنها از رازی که در دل دیوارهای مدرسه مدفون بوده، پرده برمی دارد. این طور که پیداست، بارتالومیو مدیر مدرسه، راز کهنه و نهفتهای دارد که برای مخفی نگه داشتنش به هر کاری دست میزند. دوقلوها دوباره به هم رسیدهاند، اما به هیچ وجه خطر را پشت سر نگذاشتهاند. در طلسم در نور شمع جلد پنجم از این مجموعه، دوقلوها محو کارهای ابونی، دختر مرموز و جذاب روکوود که طرفداران زیادی دارد، شدهاند؛ اما وقتی یک شوخیِ شبِ هالووین به شدت غلط از آب در میآید، این ابونی است که باید جواب پس بدهد. اسکارلت و آیوی زیاد مطمئن نیستند؛ این دختر خطرناک که نیست، هست؟ اما اگر ابونی مقصر نیست، پس چه کسی پشت این ماجراهاست؟ در آخرین راز روکوود جلدششم و آخر از این مجموعه، دوقلوها برای نجات مدرسه باید با دشمنان قدیم و جدیدشان مبارزه کنند. اما آیا میتوانند گرهها را به موقع باز کنند و از آخرین راز روکوود سر دربیاورند؟ (خودم جلدهای اول و پنجم و ششم رو بیشتر دوست داشتم🤎.)

جلد اول: جنگی که نجاتم داد، جلد دوم: جنگی که بالاخره نجاتم داد نوشته کیمبرلی بروبیکر بردلی. (واقعاا خیلی قشنگ و مفهومیه پیشنهاد میکنم حتماا بخونین:) این کتاب دوجلدی سرگذشت دختری معلول به اسم آدا را در جریان جنگ جهانی دوم روایت میکند. آدا با برادرش جیمی و مادری که از داشتن دختر معلولش سرخورده و شرمنده است زندگی میکند. مادر آدا او را به خاطر معلولیت پایش در خانه حبس کرده و اجازه بیرون رفتن و ظاهر شدن در انظار عمومی را به او نمیدهد. رفتار مادر هم با آدا بسیار خشن است. او دوست ندارد کسی فرزند معلولش را ببیند چون باعث سرشکستگیاش میشود. اما شروع جنگ دوم جهانی و همزمان با آن تلاشهای آدا برای راهرفتن، زندگی او را متحول میکند. آدا از جنگ خانه رها میشود به دامان جنگ خانمانسوز بزرگی بیرون از خانه میافتد. او سفری را با برادرش آغاز میکند. سفری همراه با فقر، آوارگی و بوی خون.... وقتی سالها در اسارت یه پنجره باشی دیگه چه اهمیتی داره که دنیا درگیر یه جنگه. اونم جنگ جهانی دوم. آدا دختر بچهای که به خاطر ناتوانیش توی زندگی فقط تحقیر شده، یه روز یه تصمیم بزرگ میگیره. اون به همراه برادر کوچیکش سفری رو شروع می کنه تا بفهمه به دنبال رویا بودن چه شکلیه.اما جنگ، آواره گی و فقر تازه شروع شده و زندگی بوی خون و خاک میده... جلد دوم: پای آدای یازده ساله بالاخره درمان شده و میداند آنچه مادرش میگفت حقیقت ندارد؛ او آسیبدیده و ناتوان نیست. اما این را هم میفهمد که دخترِ کسی نیست. حالا آدا چه کسی است؟ جنگ جهانی دوم ادامه دارد و آدا و برادرش با سرپرست قانونیشان سوزان در کلبهای با خانم صورت اتویی- خانم تورتون- و دخترش زندگی میکنند. زندگی در خانهی شلوغ آسان نیست. بعد سروکلهی روت هم پیدا میشود؛ یک دختر یهودی، از آلمان. یک آلمانی؟ ممکن است جاسوس باشد؟ نتایج جنگ محسوستر میشود و فاجعه نزدیکتر، و زندگی در جنگ حتی از قبل پیچیدهتر ... آدا تصمیم می گیرد چهجور آدمی باشد؟ چطور به جنگیدن ادامه دهد؟ و برای نجات چه کسانی خودش را به زحمت بیاندازد؟

مجموعه ی اکو نوشته ی پم مونسیوس رایان. (جلد سه رو بیشتر دوست داشتم من) مجموعه داستان اکو درباره یک سازدهنی و سفرش در زمان است داستان از زمانی دورتر از جنگ جهانی دوم آغاز میشود. پسرکی به اسم اتو یک کتاب و یک سازدهنی از یک کولی میخرد و در حال خواندن داستان که درباره سه خواهر افسانهای و سرنوشت غمانگیز آنها است، سه خواهر بر او ظاهر میشوند و داستان زندگی خود و طلسم شدنشان را میگویند. آنها تنها زمانی آزاد می شوند که روحشان در یک فلوت چوبی دمیده شود و جان کسی را از مرگ نجات دهند. اما اتو با خود فقط یک سازدهنی دارد. او قبول میکند که با سازدهنی خود به این سه خواهر کمک کند و به آنها قول میدهد سازدهنی را در زمان مناسب به نفر بعدی منتقل کند که خواهرها بتوانند ماموریت خود را برای نجات جان انسانی که جادوگر از آنها خواسته بود به انجام برسانند. سازدهنی سفر خود را در این کتاب اغاز میکند و دست به دست میچرخد تا به مقصد نهایی خود برسد. در جلد اول داستان اکو، سازدهنی به سراغ فردریش میرود. در سال ۱۹۳۳. فردریش پسری است که با پدر و خواهرش در آلمان زندگی میکند اما به دلیل داشتن یک ماه گرفتگی روی پیشانیاش دولت تصمیم گرفته او را مقطوع النسل کند تا این ایراد چهرهاش به نسل بعد منتقل نشود. فردریش پس از فهمیدن این موضوع پا به فرار میگذارد. نقطه روشن زندگی او پیدا کردن سازدهنی است، سازی که به او قدرت میدهد.... در جلد دوم داستان اصلی این رمان هیجانانگیز در سال 1935 شروع میشود و این بار سازدهنی سراغ پسری به نام مایک میرود. این پسر نوجوان به همراه برادر خود فرانکی در پرورشگاه زندگی سختی دارند. آنها مصائب و مشکلات بسیاری را به جان میخرند تا از هم جدا نشوند. این دو برادر کوچک آرزو دارند جایی را پیدا کنند که بتوانند در کنار هم زندگی راحتی داشته باشند، جایی به جز پرورشگاه! پس از مدتی خانم استربریج، مایک و فرانکی را به فرزندی قبول میکند و مسیر زندگی و سرنوشت هر دو برادر عوض میشود. آنها زندگی جدیدشان را در حقیقت مدیون جادوی سازدهنی هستند و ... در جلد سوم داستان اکو، سازدهنی به سال ۱۹۴۲ و به سراغ آیوی میرود. آیوی با خانوادهاش به کالیفرنیا مهارجرت کرده اما آنجا را دوست ندارد. با آمدن به کالیفرنیا، آیوی دوستانش و تمام چیزهایی که میشناخت را از دست داده است. هیچکس هم خانواده او را به عنوان یک خانواده امریکایی نمیپذیرد و همه نگاهشان جور دیگری است چون آنها اصالتا مکزیکی هستند. درست در همین زمان آیوی سازدهنی را پیدا میکند و عاشقش میشود...

جلد اول: کلاغ سرخ، جلد دوم: دخمه مردگان نوشته ویکتوریا اشواب (و من از جلد دو لذت بیشتری بردم😂) بعد از اینکه نزدیک بود کَسیدی در آب غرق بشود، قادر شد پردهای را که بین دنیای زندگان و مردگان کشیده شده، کنار بزند و به دنیای ارواح قدم بگذارد. حالا حتی بهترین دوستش هم یک شبح است. پس از همینحالا همهچیز عجیبوغریب است. اما قرار است از این هم عجیبتر بشود. وقتی پدر و مادر کَس تصمیم میگیرند یک برنامهی تلویزیونی دربارهی مهمترین مکانهای شبحزدهدر دنیا اجرا کنند، همهی اعضای خانواده راهی ادینبرو در اسکاتلند میشوند. آنجا اشباح در همهی قبرستانها، قلعهها و راههای مخفی پرسه میزنند. وقتی کَس، دختری را میبیند که استعدادی درست شبیه خودش دارد، متوجه میشود هنوز باید خیلی چیزها دربارهی پردهی حایل میان دنیای زندگان و مردگان و البته دربارهی خودش بیاموزد! اما شهر اشباح از آنچه کَس قادر به تصورش بوده، خطرناکتر است. وقتی او به همراه دوستش جیکوب برای فیلمبرداری به زندان جنگی قدیمی میروند، یکدفعه متوجه میشود که جیکوب غیبش زده. او برای پیدا کردن دوستش به آن طرف پوشش میرود و میبیند جیکوب توسط ارواحی زندانی شده است. همینکه کَسیدی میخواهد او را نجات دهد، کلاغ قرمزپوش پیدا میشود و دست در سینهی کسیدی میاندازد و نور حیات را از قلبش بیرون میآورد. جلد دوم: کَسیدی به همراه پدر و مادرش به پاریس سفر کـرده است. آنها مشغـول فیلم برداری یک برنامه ی تلویزیونی درمورد خانه های روح زدهاند. سفر به پاریس و بازدید از برج ایفل، میتواند هیجان انگیز باشد، اما کَسیدی می داند که خطری تهدیدشان میکند. هنگامی که او به صورت اتفاقی یک روح بسیار خطرناک را بیدار می کند، با مشکل جدیدی رو به رو می شود. او اگر این روح خبیث قدرتمند را متوقف نکند، ممکن است پاریس تبدیل به یک شهر روح زده شود!

خواهر خوانده نوشته جنیفر دانلی (خیلی قشنگه🥲 از سیندرلا قشنگ تره، ولی خب انگار سیندرلا خیلی فانتزی بود اما این اینجوری نیست واقع بینانه س) زیبایی همیشه قشنگ نیست... ایزابل باید از ته دل خوشحال باشد. چیزی نمانده دل زیباترین و خوشپوشترین شاهزاده را ببرد. اما او آن دختر زیبارویی نیست که لنگهکفش بلورینش را جا گذاشته و شاهزاده دلباختهاش شده باشد.او همان خواهر ناتنی سیندرلاست که انگشتهای پایش را قطع کرد تا کفش سیندرلا اندازهاش شود... کفشی که حالا غرق خون میشود.

مجموعه خوب های بد، بد های خوب نوشته سومان چینانی (احتمالا فیلمشو دیدین، این مجموعه شیش جلده اما متاسفانه فعلا دو جلدش ترجمه شده🥲) اگه قرار بود از تو یه شخصیت واسه قصهها بسازن، به نظرت جز آدم خوبها میشدی یا شرورها؟! «سوفی» و «آگاتا» به مدرسههایی فرستاده میشن که آدم بدها و آدم خوبهای قصهها رو اونجا میسازن! اونها فکر میکنن میدونن جز کدوم دسته هستند! امّا آیا واقعاً خوبی و بدی آدمها رو به همین راحتی میشه فهمید؟! گاهی آدمها اونطور که بنظر میآن نیستن. همهی آدمها وجههای خوب و بد دارن و توی هر شرایط و موقعیتی ممکنه یکی از اونها رو نشون بدن. برای همین هم شاید نشه اونها را به دو دستهي «خوب» و «شرور» تقسیم کرد. تو جلد دوم سوفی و آگاتا بعد از نجات خودشون و بقیهی دانشآموزهای مدرسهی خوبی و شرارت از یه جنگ سخت، دوباره به خونه برمیگردند و قراره تا همیشه به خوبی و خوشی زندگی کنند. یه روز آگاتا آرزو میکنه کاش یه پایان دیگه رو کنار شاهزاده تدروس تجربه میکرد و یه دفعه دروازههای مدرسهی خوبی و شرارت دوباره باز میشه...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!