رفتم بیرون و صداش زدم
ویوین: دراکو... دراکو صبرکن... صبرکن قضیه اونجوری که تو فکرمیکنی نیست صبرکن
عصبی بود
دراکو: چیو میخوای توضیح بدی هان... بی توجه بودی بهم گفتم حق داری ازت مخفی کردم که خانوادم کین اوکی بهت فرصت میدم ولی من کلا تو توهم خودم بودم تو دلت پیش اون خوشگل پسر هافلپافی بوده دلت پیش اون دیگوری بوده من فکر میکردم حالت بخاطر من حالت بده
گریهم افتاد و لب زدم
ویوین: نه باورکن ماجرا اون جوری که تو فکرمیکنی نیست.. بهم فرصت بده بذار برات توضیح بدم...
نزدیکش شدم و دستمو نزدیک صورتش بردم و دستمو پس زد و گفت
دراکو: دیگه نمیخوام ببینمت هرگز
حرفشو زد و رفت
زدم زیر گریه و نشستم روی زانو هام و بیشتر از قبل زدم زیر گریه
[دراکو]
حالم بد اندازه کافی بد بود
با سرعت وارد سرویس بهداشتی شدم و توی آینه به خودم نگاه کردم
و شیر آبو بازکردم کمی آب به صورتم زدم از سردی بیش از حد آب نفسم بند اومد
نتونستم تحمل کنم و گریم افتادم
از تموم چیزایی که میترسدم داره سرم میاد
نباید بذارم
باید برم برم باهاشون حرف بزنم با خانوادم
نمیدونم چه مدتی توی سرویس بودم و
صورتمو شستم و رفتم بیرون
وارد راه پله ها شدم و وارد اتاقم شد
شاید بهتر باشه براشون نامه بنویسم
نه نامه نوشتنم خوب نیست
باید برم عمارت باهاشون حرف بزنم این بهترین راهه
[ویوین]
به تک درخت تکیه داده بودم گریه میکردم
صدای قدم هایی اومد
هری نگران روی پام زانو و بازو هامو گرفت و گفت
هری: ویوین.. چت شده خوبی
گریم شدت گرفت و لب زدم
ویوین: هری
خودمو پرت کردم توی آغوشش و بلند هق زدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
میشه زود تر پارت بعد رو بزاریییییی
واااااااااااااااای خیلی جالب شده
ترو خدا زود پارت بعدی رو بزار تورو خدااااااااا
بعدی بعدی بعدی 😭😭
ترررررررررررررررو خدا پارت بعد رو زود بزار
وووااااییییی پارت بعد زوددددددددددد