سلام کیوتا خوبید من میخواستم داستان طولانی تر کنم ولی دیدم طرفدار نداره گفتم زود تمومش کنم ولی بعد امتحاناتم یه داستان خفن میزارم قول شایدم قبل امتحانات بزارم ولی دیر به دیر😘🥰🩷
آنچه گذشت :در بیمارستان:مارسل: آدرین مری کجاس آدرین:مارسل پسر آروم باش حالش خوبه خیلی هم خوبه مارسل:واقعا دیگه اون عو****ضی که بلایی سرش نیاورده که آدرین: نه نه من بهموقع رسیدم مری:آدرین کجاییی آدرین:وایستا عشقم الان میام مارسل اومده تورو ببینه الان میایم داخل مارسل:مری خواهری حالت خوبه مری:آره داداش خوبم فقط ترسیدم مارسل:دیگه نترس اون بیب(خودتون یه چی بجاش بزارید😁😅) رو دستگیر کردن مری:واقعا خدایا شکرت از دست اون روانی راحت شدم
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
Happy birthday to youuuuuu🌱🛐♾️
یک دوستان خوشمزه دیگه هم میخواممممم🩹❤😊
عالییی
ممنون🩷😄