4 اسلاید صحیح/غلط توسط: 키스 해줘:) انتشار: 2 سال پیش 72 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر جونم تروخداااااااااا رد يا شخصى نكن
خب خب ببخشيد دير شد قول ميدم از اين به بعد زودتر بزارم🧋🇰🇷🫰🏻🍱🥢
ا/ت ويو: داشتم از كلاس خارج ميشدم كه يكى دستمو گرفت جاستين خيلى عصبى بود من: چته؟ هيچى نگفت من: جاستين… ياااا… يارو… حاجى… ا.ل.ا.غ با تو ام جاستين: چرا؟ من: چى چرا؟ جاستين: چرا يكى از اون لبخنداى خيلى خوشگلت تحويل اون ا.ش.غ.ا.ل دادى؟ من: هووووووى اون ا.ش.غ.ا.ل دوستمه هاااااا جاستين: باشه ولى ديگه براش دلبرى ( ناظر رد نكنياااااااا ) نكن من: چرا؟ جاستين: چون من ميگم من: ولم كن جاستين: بيا دستمو از تو دستاش آزاد كرد وسايلونو جمع كرديمو رفت خونه خودش رزالين برا بنجامين تولد گرفته بنجامين برادر كوچيك تر جاستينه رزالينم دوست د.خ.ت.رشه رزالين بهمون گفته بود ى تيپ خيلى ك.ر.ا.ش بزنيم چون چارتا از دوستاى مدرسه اش اونجان و شايد بتونيم م.خ شونو بزنيم
مهمونى ساعت 6 بود الانم ساعت چهاره اوه اوه كلي كار دارم ميخواستم برم حموم كه زنگ درو زدن حتما بچه ها اومدن با هم بريم درو باز كردم ميا پشت در بود! من: به به ميا خانوم آفتان از كدوم طرف در اومده؟ ميا: هه هه خنديدم ببين فقط اومدم بهت بگم پاى ك.ث.ي.ف.ت.و از زندگى من و تهيونگ بكش بيرون من: اولا تو دو روزه تهيونگو ديدى چى ب.ل.غ.و.ر ميكنى؟ دوما تهيونگ دوست منه حالا هم گ.م ميشى يا گ.م.ت كنم؟ ميا: دختره ى … حرفش نصفه موند چون درو روش بستم پنج مين بعد دوباره زنگ درو زدن باز كردمو گفتم: ميا بهت گفتم منو تهيونگ فقط دوستيم چشامو باز كردم كه با قيافه متعجب تهيونگ روبرو شدم من: اِاِاِاِاِ تهيونگ: ميا الان اينجا بود؟ من: خب اره تهيونگ: چى ميگفت؟ من: ميا كلا چ.ر.ت ميگه الان داشت ميگفت پاتو از زندگى منو تهيونگ بكش بيرون تهيونگ: دختره ى فرصت ط.ل.ب گ.و.ز.و من: هه هه حالا خون خودتو كثيف نكن تو اينجا چى كار دارى؟ تهيونگ: كتاب نت هاى موسيقيت رو جا گذاشته بودى من: او ممنون خدافظى كردمو پاشدم رفتم حموم موهامو رنگ كردم و خشكشون كردم لباسمو پوشيدم و ى ميكاپ كردم
من پورشه دارم پس من ميرم دنبال بچه ها رفتم دنبالشونو به مهمونى رسيديم بنجامين خبر نداشت ما هم اومديم روزالين: بچه ها واقعا ممنون كه اومدين بنجامين خيلى از ديدنتون خوشحال ميشه… ع.س.ل.م بنجامين: جانم ز.ن.د.گ.ي.م؟ روزالين: بيا ببين كيا اومدن بنجامين: او هيونگ نوناااااااااااااا بنجامين پريد ب.غ.ل.م من: چه خبرا م.ي.م.و.ن كوچولو؟ بنجامين: هيچى از تو چه خبر نونا؟ من: از منم هيچ خبر خوب بزرگ شديا ش.ي.ط.و.ن؟ بنجامين: خبريه؟ خوشگل كردين من: اولا خوشگل بوديم دوما روزالين گفته بود چهار تا پسر دختر ك.ش اينجان اومديم م.خ شونو بزنيم بنجامين: شما همين الانم م.خ شونو زدين من: Thank you رها: چى ميگفت شما؟ سه ساعته دارين ز.ر ميزنين بياين بريم ى چيزى ك.و.ف.ت كنيم به سمت ميز خوراكى رفتيم ى نوشيدنى برداشتم ( ناظر از اون نوشيدنيا نه ى انرژى زا ساده) داشتم مينوشيدم ( ناظر به خدا اگه رد يا شخصى كنى حلالت نميكنممممم) كه روزالين گفت: بياين بريم پسرا منتظرن رفتيم طرف ميزشون كه دو تا اتفاق پشت سر هم افتاد…
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
پارت بعد
پارت بعد رو بزار
عاليه داستانت
امروز يا فردا ميزارم
مرسى🫰🏻🇰🇷