پارت 2 ناظر عزیز و محترم باور کن چیزی ندارههه💔 فقط یه داستانه لطفا منتشر کن رد نشه پلیززز:))♡♡
برگشتم سمتش موهای طلایی رنگش صاف و شونه شده بود و پوزخند منو بر انداز کرد دراکو؟ تو اینجا چکار میکنی؟ دراکو : بانو مامانت دعوتمون کرده شمام که غیب شده بودی آلیس : به من نگو بانو خوشم نمیاد بعدشم مامان چیزی به من نگفته دراکو : از کجا میای؟ آلیس : ای خدا...چکار داری؟ رفته بودم یکم قدم بزنم و اگه از طریق لو دادن من چیزی گیرت نمیاد به بابام نگو دراکو : چی میگی بچه جون من کی از لو دادن تو چیزی گیرم اومده؟ آلیس : بی خیال...یکم اعصابم خورده پسرعمو دراکو : اوکی..ولی بهتره از در نیای داخل آلیس : میدونم رفتم کنار دیوار و برگشتم سمتش برو دیگه دراکو : هعی خدا از دست این دختر آلیس : پامو روی یه گوشه از دیوار گذاشتم و آروم رفتم بالا و از پنجره وارد اتاق شدم و کف خونه افتادم و نفس عمیقی کشیدم دراکو رو کم داشتم هوفف...از رو زمین بلند شدم و رفتم سمت کمد لباسم یه بلوز بنفش با دامن کوتاه مشکی پوشیدم و موهامو شونه کردم و کمی ادکلن زدم و از اتاق رفتم بیرون از پله های مارپیچ پایین رفتم نگاه همه به من قفل شد به زور لبخندی زدم عمو لوسیوس با نگاه بدی بهم خیره شد و اخمی کرد و رو به پدر گفت : ما یه ساعته اینجاییم اونوقت دخترت الان باید بیاد پایین؟ بابا با اخم بهم نگاهی انداخت لوسیوس : به مادرش رفته رز هم اول اینطوری رفتار میکرد از اول گفتم اون دختر لقمه خانواده ما نیست آلیس : اعصابم خورد شد...مامان اینجا نبود و اینا پشت سرش هرچی میخواستن میگفتن دستم مشت شده بود
خواستم بلند شم و چیزی بگم یکی دستمو گرفت برگشتم با دراکو روبه رو شدم دراکو : بهتره باهاشون در نیوفتی نمیخوای که دعوا بشه؟ آلیس : نمی بینی پشت سر مامانم چی دارن میگن؟ دراکو : عصبی نشو...به حرفاشون اهمیت نده آلیس : چطور عصبی نشم؟ دراکو : چمیدونم دستشو ول کردم اصلا به من چه برو هرکاری دلت میخواد بکن آلیس : مادر من همچین آدمی نیست نگاه همراه با تنفر لوسیوس سمتم برگشت لوسیوس : تو حق نداری تو حرف بزرگترا دخالت کنی آلیس : ولی شما دارید در مورد من و مادرم حرف میزنید مامان کجاس؟ نارسیسا : عزیزم آروم باش مامانت طبقه بالاس لوسیوس : خب حرف بزنم ولی تو حق جواب دادن نداری آلیس : چرا؟ ببخشید ولی من نمیتونم در برابر همه چی سکوت کنم و بزارم هر چی دلتون میخواد بگین لوسیوس : ریموس؟ حتی نمیتونی جلوی دخترتو بگیری؟ ریموس : آلیس دیگه بسه... آلیس : باورم نمیشد بابا طرف اونو میگرفت ساکت شدم و پوزخندی زدم دراکو تو تمام این مدت با همون نگاه همیشگی و خونسرد بهم خیره شده بود ازشون دور شدم رفتم تو اتاقم و در و محکم بستم رو تخت دراز کشیدم و پتو رو روی سرم کشیدم اشکی از گوشه چشمم سر خورد و زدن زیر گریه
در اتاق باز شد اما نتونستم بفهمم کیه دراکو : باورم نمیشه داری گریه میکنی آلیس : چیزی نگفتم و چشمامو بستم دراکو : پتو رو از رو صورتش کنار زدم چشماشو بسته بود و خوابش برده بود نفس عمیقی کشیدم و ازش دور شدم و از اتاق رفتم بیرون آلیس : چشمامو باز کردم اما دوباره به خواب رفتم نور طلایی خورشید اتاق و روشن کرده بود از رو تخت بلند شدم و دست و صورتم و شستم و سمت کمد لباسم یه پیرهن مشکی کوتاه پوشیدم و کت سفید رنگمو پوشیدم آرایش ملایمی کردم و کمی ادکلن زدم کفش مشکیمو پام کردم از اتاق رفتم بیرون مامان رو مبل نشسته بود و به تلویزیون خیره شده بود از پشت سرش بهش نزدیک شدم و بغ..ل..ش کردم مامان جونم چطوره؟ رز : آلیس...خوبی آلیس : آره شما چطور؟ رز : خوبم...کجا میری؟ آلیس : یکم دور میزنم حوصلم سر رفته رز : مراقب خودت باش آلیس : چشم مامانی شمام همینطور لبخندی زدم و ازش دور شدم و از خونه زدم بیرون باد خنکی می وزید رفتم سمت ماشینم راننده خواست سوار شه... امروز خودم پشت فرمون میشینم رانندم سری تکون داد و از ماشین دور شد دستمو روی فرمون گذاشتم و پامو روی گاز فشردم جلوی کافه (آرزو ) ماشینو پارک کردم و پیاده شدم به کافه نزدیک شدم و رفتم داخل از همیشه خلوت تر بود فضای قشنگ و کلاسیکی داشت یه گوشه رو صندلی پشت میز نشستم و به اطراف خیره شدم
همه می خندیدن و حرف میزدن گارسون اومد سمتم سرمو گرفتم بالا همون پسر مو مشکی که دیروز دیدمش بالا سرم وایستاده بود هری : عینکمو روی چشمم تکونی دادم س..سلام خانم لارنگ خوش اومدین آلیس : وای خدا اینجا هم معروفم؟ هعی...نگاهمو ازش گرفتم و لبخندی زدم یه قهوه تلخ هری : حتما نگاهی بهش انداختم و لبخندی زدم و ازش دور شدم....
ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد نشه خواهش میکنم:) واسش کلی زحمت کشیدم میدونی اگه رد کنی قلبم میشکنه💔 اگه تستام رد شه اکانتم میپره💔😔 پس لطفا منتشر کن اگه منتشر کنی واقعا خوشحالم میکنی پس منتشر کن ناظر مهربونم پلیز:))💚🌚تنک لایک و کامنت فراموش نشه:))♡♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
تنککک لیدی
نایییسسسس(::::
تنککک یوو هانی
خیلی خیلی خیلی گشنگ مینویسی🥺💔
پارت بعدی🥺💔
مرسیییی کیوتمم:))