
سلام ببخشید دیر شد
یونا:رفتیم پیش اعضا بعد همه امدن سمتمان و گفتند:یونا و جونگکوک چی شده بود دیشب جونگکوک:یونا اومد دوربینش رو ازم بگیره. بعد کلید رو جا گذاشتم تو خونه درم بسته شد. بعد یونا از دیوار رفت بالا که در همین حین پلیس اومد . فکر کرد دزدیم برای همین رفتیم بازداشتگاه. جین:اع بخش اصلی یادت رفت ان یونا:اتفاق خاصی دیشب افتاد نگفت؟! جین:بلعهه! جونگکوک:میشع بگید کجا بوده؟ جین :یادتون رفت که به لطف من یعنی world wide handsome الان دارید در اینجا نفس میکشید یونا:رفتم در گوش جونگکوک گفتم:تازه میفهمم چرا نمی خواستی به جین زنگ بزنی جونگکوک:متشکرم که درکم میکنی
نامجون :خب دیگه بریم سر کارمون یونا:پادشاه تهیونگ من با شما باید کارمو شروع کنم. افتخار این کار رو بهم میدید؟ جونگکوک:ملکه من , باید کارتون رو با من شروع کنید. تهیونگ و لورا: یااااا یونا همش تقصیره تو ع هاااا یونا: وا پادشاه ملکه خواهش میکنم خون من رو بابت این بی ادبی بر زمین بریزید .😂لورا و تهیونگ😂یونا و جونگکوک 😂اعضا😐 (تهیونگ و یونا) یونا:تهیونگ جدا از شوخی حالا واقعا از لورا خوش.ت اومده؟! تهیونگ:ازش خوش.م نیومده عا.شق. ش شدم یونا:مبارک باشه😂ته یونگ. :مرسسسیییی
یونا: خب نفر بعدی نامجون:جونگکوک نوبت توعه شوگا برو پیش لورا جونگکوک:رفتم پیشش و گفتم خب به پیشنهادم فکر کردی؟ یونا:اره فکر کردم قبول میکنم جونگکوک:قول میدم پشیمونت نکنم یونا:خب کجا قرار بزاریم جونگکوک:شمارم رو نمی خوای؟ من میخوام یونا :ر راس میگی بیا شمارم جونگکوک:اوکی وایسا ! فرشته کوچولوم 3بیا شماره من اینه یونا:صبر کن! کوکی شکلاتی بریم سر کارمون دیگه الان بهمون شک می کنن
نویسنده :کار همه تموم شد و اعضا تمرین کردن و دخترا هم لذت بردن جونگکوک:یونا بیا یونا:رفتم پیشش چیع جونگکوک:ساعت 5 تو کافه کلارا منتظرتم
خدانگهدار
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
Perfect🙂🙂🙂