
شرط ها رو نرسونیدین ولی دلم نیومد نزارم سری بعد باید شرط ها کامل بشه 😊
ادامه حرف رز هست یادتونه که 😉 هنوز ادامه نداده بودم که بلند شد و رفت یه میله آورد نزدیک و شروع کرد به ..... زَدنم ، خیلی محکم میزد 😭 ( پایان حرف رز ) اونقدر رز رو زدن که داشت خون بالا می آورد رز همینجوری بی جون و خونی روی زمین افتاده بود .
( از زبان تهیونگ) تمام بدنم درد میکرد و کبود شده بود 🤕 در باز شد و همون مرد ع**و**ض**ی اومد داخل و یه فیلم نشونم داد اون .......... اون ........ رز بود بیهوش بود و تمام بدنش خونی شده بود 🤕😢 با دیدن فیلم رز حالم بد شد قلبم به درد اومد ، بلند داد زدم گفتم با اون کاری نداشته باشید اون و ول کنید هر کاری بخواین براتون میکنم لطفا اون و شکنجه ندین . مرد : خواستم از حالش با خبر بشی عه یعنی حاضر هرکاری بکنی ؟! تهیونگ : اره فقط اذیتش نکنین مرد : حواست به کارات باشه فهمیدی ؟ تهیونگ توی ذهنش : به خاطر رز بهش چیزی نگفتم وگرنه الان زندش نمیگذاشتم 🤯
( از زبان رز ) اونقدر درد داشتم که نمیتونستم تکون بخورم سرفه ای کردم با همون سرفه خون از دهنم اومد بیرون انگار یکی داشت از درون خفم میکرد میخواستم کمک بگیرم اما صدام در نمیومد حالم بد بود سرمو کردم بالا دیدم به پسره مثل چی چی بالای سرمه قلبم اومد توی دهنم به جیغ خیلی کوتاه کشیدم اون پسره بهم اینجوری 🤫 کرد منم سرمو به معنی باشه تکون دادم و
گفتم : کاری با من دارید ؟! پسر : ببین من یواشکی اومدم که بهت یه چیزی بگم رز : به من ، چی ؟!!! پسر : تو آیو رو میشناسی ؟؟!! رز : آیو آ....ره چطور !؟ پسر : اون شما رو اینجا زندانی کرده میخواد ازت انتقام بگیره به خاطر همین هم داره رابطه تو د**و**س**ت پ**س**ر**ت رو خراب کنه میخواد اونو ازت بگیره و الانم الکی به دوست ( دیگه خودتون بفهمید)
گفته که اون بهشون پول بدهکاره اون از هیچی خبر نداره چون آیو نمیزاره اون بفهمه وگرنه نقشَش پخشِ بر آب میشه .
رز با تعجب فقط نگاه پسر میکرد که گفت : یعنی چی !؟ چه انتقامی میخواد ازم بگیره ؟! مگه من چیکارش کردم ؟! پسر : مگه یادت نیست ، کاری کردی که از مدرسه اخراجش کردن به خاطر همین کینه ازت داره رز : اصلا اینا به کنار چرا داری اینارو به من میگی ؟ چه نفعی برات داره ؟! پسر: خواستم بدونی چون ........ چون که بعد در باز شد اون پسر برای اینکه ضایع نشه زد توی گوش رز بعدش به همون نفر که اومد داخل تعظیم کرد و رفت صدای کفشهای اون داشت نزدیک و نزدیک تر میشد بعد جلوتر که اومد دیدم کفشش ادامه دارد .......
شرط 15 تا لایک 5 تا کامنت فراموش نشه 😉🤍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد
اگه با این آیو ک بف نمیکنید یه ایم دیگه میزارم واسش
چطوره ؟😉
زیبا بود
پارت بعدییب
پارت بعدددد
عالی بوددد💞
به خاطر لایک و کامنت ننویس
بنده خدا آیو روحشم خبر نداره از این ماجرا -_-
چرا آیوهارو میریزین تو تهیونگا
آيو ها رو ميريزيم تو تهيونگا ؟؟؟؟
سمممم
ااسسسيييددد
چون اصلا اسم دیگه ای به ذهنم نمیرسید
# نه _ به _ کمبود _ اسم
خدیحه عم خوب بود میزاشتی