اینم پارت پنج👩🏻🦯 پارت های قبل یکی در میون در اکانت من و رفیقم Loki.t هستن🌊
آرسس لباس هایش را عوض کرد.
حالا کاملا تیپ یه انسان جوونو داشت.
فلر هم با لباس هایش کمی عجیب به نظر میرسید اما خب اینجا نیویورک بود و این استایل زیادی برای عجیب بودن عادی بود.
فلر گفت: حالا نوبت غذاست. این وضع اونو یاد اون سال هایی انداخت که سرگردون بود. اون موقع انقدر کوچک بود که بعضیا رایگان بهش غذا بدن اما بازم مجبور به دزدی میشد. وانمود کرد که مشکلی با این موضوع نداره، که وقتی دزدی میکنه وجدانش ناراحت نمیشه اما خب فلر بازیگر خوبی نبود.
آرسس میدید که فلر ناراحته اما قبل از اینکه فرصت کنه حرفی بزنه فلر گفت: خب خب جناب فرمانده دلت میخواد با یکی از بهترین غذا های زمین آشنا بشی؟
آرسس گفت: این هم دزدیه؟
فلر گفت: متاسفانه بله ولی اگه بخوایم یه وعده غذا خوب و البته شرافتمندانه بخوریم باید پول داشته باشیم که نه من و نه تو نداریم.
لحظه ای ناراحت شد اما بعد دوباره گفت: خب بیخیال همه اینا و پیش به سوی پیتزا.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
واییییییی چقدررررر خفنننننننننن😎
فلر.. آرسس چطوری تونستین بدون من برین پیتزا بخوریننننننن ؟؟؟؟
آها راستی من نویسنده دیگه امممم 🤗
نایس🦥🤍
پارت ۷؟!
منتظرم🥲
وی در دوره امتحانات میانترم است...
Me too