از زبان کت نوار:رفتیم وسایل جمع کردیم رفتیم دم در خونه آگرست ها لرز و ترس ورم. داشت بانیکس سنگ انداخت و حواس نگهبانان درو جمع کرد. وارد شدیم یه صندوق بزرگ طبقه بالا بود رفتیم بالا با پنجه برنده در صندوق رو پودر کردم و رفتیم تو. تو صندوق بزرگ یه عالمه طلا بود و یه قلب سنگی رو یه میز. بود.خواستم ورش دارم که بانیکس گفت: صبر کن کت نوار.اما دیر شده بود.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
وااااای خیلی خوب بود😄