دیگه زود گذاشتم😔👌🏻
با دادی که خونه رو لرزاند گفتم« چیییییی؟ » ( نه نه منظورم اون نیست که وای منظورم از خنده اس قیافه ات خیلی خنده داره) « بیشور نمک نشناس 😐فکر کنم اولین باره دارم بهت فحش میدم ولی حقته داشتی جون به لبم میکردی » ( باشه باشه اراممم بشین غذاتو بخور وای هروقت میای تو ذهنم خنده ام میگیره😂😂 )
فردا صبح ساعت هشت صبح:
در گروه چت تهیونگ و جونگ کوک و جون کیونگ :
« بچه ها من قبول میکنم »
[ چه عالییییی]
{ عالیه جون کیونگ حالا یه شانسی برای گرفتن این رئیسه داریم }
[ ما هرجور شده ازت محافظت میکنم خب؟ ]
«باشه ممنون🌸💓 ولی.. اول چه کار کنم؟ »
[ فعلا هیچی اولین قدمو ما با زندانیمون برمی داریم صحبت که کرد بهت خبر میدیم و لوکیشن جایی که باید بری هم برات میفرستیم فقط خیلی مراقب باش ]
« اوهوم باشه پس منتظرم تا اون موقع میخوابم پس پیام ندید»
{ حتی اگه مهم باشه؟ 😂}
«اونموقع ها چرا»
[ خدافظ خوب بخوابی👍]
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)