
حمایت
ویو جونگکوک ایو تو را خوابش برده بود جونگکوک: ایو ایو بیدار شو رسیدیم ایو: 🥱بلاخره» نویسنده: ایو و جونگکوک از ماشین پیاده شدن ایو: وای اینجا رو احتمالا یکی واسه عشقش درست کرده جونگکوک: اره من اینجا رو واسه تو درست کردم ایو: ییعنی چی جونگکوک: ایو من عاشقت شدم من به خودم قول داده بودم که عاشق نشم تو باهام چیکار کردی که عاشقت شدم... اره ایو درست شنیدی من عاشقت شدم ایو: 😳😆وایییی جونگکوکی منم عاشقتم واییییی خیلی خوشحالم نویسنده: جونگکوک که از ذوق ایو خندش گرفته بود اونو براید استایل ب. غل کرد و تو هوا چرخوند ایو همینجوری داشت میخندید از خوشحال جونگکوک: ایو خوشگلم خوابت میاد ایو: کوکی خیلی خوابم میاد بریم تو ماشین بخوابیم جونگکوک: نه عزیزم من ویلا دارم بریم اونجا ایو: باشه بریم ویو جونگکوک بعد از ۱٠دقیقه رسیدیم ویلا ایو تو ماشین خوابش برده بود بغلش کردم و گذاشتم رو تخت اتاقم کفشاش رو در اوردم پتو رو روش کشیدم خودم تیشرتمو در اوردم شلوارم رو با شلوار راحتی عوض کردم و خوابیدم
ویو ایو با گرمای بدن یکی از خواب بیدار شدم جونگکوک بود با بدن تخل(برعکس) خوابیده بود لپام داغ شد قلبم صدا دار ضربان زد که یهو جونگکوک از خواب بیدار شد جونگوگ: خرگوش من چطوره؟ ایو:.... جونگوک: کجا رو نگاه میکنی جونگکوک نگاه ایو رو دنبال کرد و رسید به بدن خودش و بعد خندید و گفت: دلت شیطونی میخواد ایو:..... جونگکوک: اینطوری نمیشه
شروع رد لب ایو رو ب. وس. ید. ن رفت پایین رسید به گردنش کیس مارک زد و ایو به خودش اومد) ویو ایو بلاخره به خودم اومدم و چشمام رو حرکت دادم و ایو: جونگکوک چیز ه اممم چیزه تو یتخل(برعکس) جونگکوک: تخل(برعکس)؟ من فقط تیشرت نپوشیدم ایو: خب همون دیگه یهو جونگکوک انقدر بهم نزدیک شد که دماغامون خورد بهم من گونم داشت اتیش میگرفت که جونگکوک
من و ب. وس. ید منم چون م. س. ت طعم ل. با. ش شدم باهاش همراهی کردم (بعد از ۵دقیقه) جونگکوک: ایو ی قشنگم من گشنمه پاشو بریم صبحانه بخوریم ایو: باشه اینجا وسیله داری جونگکوک: نه میرم بخرم میام ویو ایو جونگکوک رفت خرید منم به مینجی زنگ زدم بوق بوق بوق مینجی: جانم ایو: مینجیییی نمیدونی چیشد جونگکوک بهم گفت عاشقمع مینجی: تهیونگ هم به من گفت عاشقمه واییی واسه من رو بام سئول بود شما کجا بودید ایو: ساحل مینجی جونگکوک اومد باید قطع کنم مینجی: باشه بای ایو: بابای جونگکوک: بیبی بیا صبحانه درست کنیم ایو: اومدم.. کوکی به من یه لباس میدی جونگکوک: باشه الان میام بهت لباس میدم ویو ایو کوکی یه تیشرت لانگ بلند داد که من توش گم شدم با یه شلـو. ارک که با تنگ کردن کشش اندازه ی کمرم شد رفتم پایین صبحانه درست کردم منو جونگکوکم هم خوردیم (هنگام صبحانه) ایو: کوکی میگم کی از اینجا میریم جونگکوک: هر وقت بگی ایو: فردا بریم جونگکوک: باشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واقعا متاسفم برای کسایی که میبینن ولی لایک نمیکنن کامنت نمیزارن و نمیدونن چقدر واسه این تست زحمت کشیده شده من نویسنده هایی میبینم که هفته ای ۱بار تست میزارن اما من در هفته چند تا تست میزارم
و با تشکر از کسایی که میبینن و واکنش نشون میدت💜
پارت بعد پلیزز