چی بگم خودتون برین ببینید 😂😐
میخواست شکنجم کنه که یهو یه مردی با لباس سبز اومد گفت پادشاه میخوان جادوگرو ببینن کسی که بهش میگفتن بازرس ارشد دو تا از زیر دستهاشو فرستاد بلندم کردم و از تموم قلب میترسیدم نکنه بخواد بکشتم یا بخواد خدمتکارش بشم قلبم داشت میریخ تو گلوم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
اِ پن داستانتو گم کرده بودم😔
خیلی باحاله ادامه بده😃😃