
قهوه ی فرانسوی همون اسپرسوعه ولی نمد چرا اسم قهوه ی فرانسوی وایب بهتری بهم میده🗿🚬
جرعهای از قهوه اش نوشید و به برج ایفل که وسط شهر خودنمایی میکرد، نگاه کرد. خاطراتش با اولین عش*قش را برای هزارمین بار مرور کرد؛ چه حیف که عش*قش حالا معش*وقه ی دیگری دارد! ۲۸ مارچ ۲۰۲۳ فرانسه- پاریس -جئون بهت گفتم این پرونده بسته شده! کارآگاه جئون کامل خونسرد به رئیس پلیس نگاه کرد. +بله ولی همیچی غیر منطقیه چرا رئیس شرکت بعد از داشتن چنین شواهد محکمی از همه ی اتهامات تبرئه شد؟ رئیس پلیس که سعی میکرد خشمش رو آروم کنه با قدم های آروم ولی بلند به سمت کارآگاه جئون رفت دستانش رو داخل جیب شلوارش کرد و ادامه داد-همه ی شواهد جعلی بودن توهم میتونی برگردی کشورت چینگچانگ چونگ کنی. جئون تک خنده ای کرد +مشکلی ندارید بهترین معمورتون رو از دست بدید؟ -بهترین معمور؟ رئیس پلیس تک خنده ای کرد. +پس لابد بهترین معمورانتون اونان و به چند معموری که بلند میخندیدند اشاره کرد. آن ماموران حتی از بحث
بین کارآگاه و رئیس خبر نداشتند! کارآگاه جئون ادامه داد +اون ها حتی نمیتونن یه دزد ساده رو بگیرن در صورتی که من تمام جنایات مربوط به شرکت های کاغذی* و پولشویی های غیر قانونی رو حل کردم! (شرکت کاغذی شرکتی هست که فقط روی کاغذ وجود داره و معمولا برای کار های غیرقانونی استفاده میشه) رئیس پلیس دهنش رو به قصد گفتن چیزی باز کرد اما کارآگاه به اون فرصت حرف زدن نداد.+مارک کافیه من دهنمو باز کنم و هر رشوه ای که از مجرما گرفتی رو فاش کنم! و بعد تک خنده ای زد -مارک؟ +اوه من که دیگه نمیتونم شمارو رئیس صدا کنم، من استعفا میدم.. بدون اینکه اجازه بده مارک حرفی بزنه از اونجا خارج شد. دوروز بعد: ۳۰ مارچ ۲۰۲۳ کره - سئول - جئون جونگکوک درسته؟ + بله - میتونی بری به بخش هفت، جرایم سنگین. +به این زودی؟ - قبلا هم تو سئول پلیس بودی، اگه نتونستی از پسش بر بیای انتقالت میدم. + بله ممنون... و تعظیم کوچکی کرد.
پرونده هارو نگاه میکرد به پرونده ای با عنوان " قتل کانگ ماری" مواجه شد پرونده رو باز کرد. کانگ ماری ۴۵ ساله در تاریخ ۱ مارچ ۲۰۲۳ به قتل رسید، قاتل کیم یانگ سو خودش را در تاریخ ۷ مارچ یه هفته بعد از قتل به پلیس تحویل داد. او اعتراف کرد زمانی که م*ت بوده کانگ ماری را با ضربه زدن گلدانی به سر او کش*ته است. و کینه ی عظیمی از او داشته است. اما تنها دختر کانگ ماری، لی جی آن، ادعا میکند که نه تنها این مرد را نمیشناسد بلکه مطمئن هست که قاتل واقعی کیم یانگ سو نیست... کارآگاه به فکر فرور رفت. -این پرونده بسته شده. جئون به همکارش که یک لیوان چای در دست داشت نگاه کرد.+ اما یجای کار میلنگه.. - چیزی پیدا کردی؟ + آره ببین قاتل ادعا کرده با ضربه زدن به سر اونو کش*ته اما تو این عکسا هیچ نشانه ای از شکستگی جمجمه یا آسیب دیدگی مغز دیده نمیشه. اما چند تا شکستگی تو استخوان های گردن هست این یعنی مجرم اونو خف* کرده... -راست میگی! چطور همچین نکته ی بزرگی جلوی
چشام بود و من نفهمیدم! +من میرم یه استراحت کوچک کنم. -باشه مشکلی نیست. پرونده رو برداشت و به سمت کافه ی رو بروی ایستگاه پلیس رفت. - سلام، میتونم سفارشتونو بگیرم؟ +یه قهوه فرانسوی و یه چیز کیک. -چشم به زودی میارم. پرونده رو باز کرد تا شاید نکته ی دیگری داخلش پیدا کند. -بفرمایید. جونگکوک بدون نگاه کردن تشکری کرد. اما اون دختر نرفت! جنگکوک که متوجه حضور اون شده بود نگاهی به دختر انداخت. چشمان دختر به پرونده بود! جونگکوک پرونده و کمی عقب کشید تا شاید دختر از دیدن اون پرونده دست برداره. -شما دارید رو پرونده مامان من کار میکنید؟ جونگکوک با تعجب به دختر نگاه کرد. +کانگ ماری مادر توعه؟ +بله، ولی به هرکی گفتم باور نکرد که قاتل واقعی کیم یانگ سو نیست! من خودم مادرم رو توسرد خونه دیدم هیچ زخمی رو سرش نبود! اما بچاش گردش پر کبودی بود! +میتونید احتمال بدید قاتل کیه؟ کسی که واقعا کینه از مادرتون داشته باشه؟ -نه، نمیدونم کسی از مادرم کینه داشته یا نه. بیاید بعدا باهم صحبت کنیم رئیسم بعدا از حقوقم کم میکنه. یک کاغذ و خودکار از جیبش در آورد و شمارهاش رو روش نوشت. -من فقط آخر هفته ها میتونم ببینمتون وسط هفته هام با کار نیمه وقت پر هست. +مشکلی نیست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میگم یه سوال الان تو زمان حاله دیگه ؟؟
اره
واو عالیهههه
مرسی🌚
خيلييي ايده نوعي بود
ادامه بدش
مرسی🌚
خیلی قشنگ بود..ادامه بده:)
مرسی🌚