خواهر من p7(پارت اخر) '

یک سال بعد) امروز عرو. سی من و جیمین بود بعد همه ی اتفاقات تلخ واییی دیرم میشه باید برم آرایشگاه ا/ت و جیمین تو ماشین) _ا/ت آماده ای؟ +ارهههه_اروم باش ا/ت +باش اروپا 😐 از زبون ا/ت) جیمین هم یه سر باید لباس عروس رو تحویل می‌گرفت و پول تالار رو میداد و می رفت آرایشگاه چون ریش در آورده بود🤣

4ساعت بعد) (علامت ارایشگاه🌸) 🌸عزیزم آرایش چطور باشه؟ +ملایم باشه🌸الان تموم میشه عروس خانوم( از زبان ا/ت) الان وقت عروس. ی هست و الان جیمین میاد (ا/ت و جیمین بعد از سوار شدن به ماشین) _به به چه خشگل شدی 😰 +ممنون اوپا ولی داره دی مون میشه _ ای خدااااا یک لحظه خواستیم تعریف کنیم😒

من وقتی وارد تالار میشدم چشمای جیمین برق می زد انگار کل دنیا رو بهش داده بودن موقع ر. ق. ص)^_^ _ا/ت +بله؟ _ تو همیشه مثل 'خواهر من 'بودی+تو هم مثل برادر من❤️

خببببب اینم از پایان داستان ما) ناظر رد یا شخصی نکن دستت درد نکنه ❤️