خوب بچه ها این پارت هم ساختم و به قولم عمل کردم بلی لطفا حمایت کنید برای پارت بعد 10 لایک هر وقت ده تا شد همون موقع میزارم
قربان داد زد:چرا تو فکری دختره ی بدبخت زودتر کارتو شروع کن دیگه لباس کارت رو گذاشتم تو اتاق وسایل های تمیز کاری هم اونجاست زودتر شروع کن به سوی اتاق رفتم واقعا خونه خیلی بزرگی بود کاش ما هم همچین خونه ای داشتیم اماده شدم و وسایلو برداشتم قربان گفت زودتر شروع کم اول کف کل این اشپز خونه رو برق بنداز فقط زودتر اگه یکم کثیفی ببینم تو رو اخراج میکنم اون اشپز خونه واقعا بزرگ بود شروع کردم( ۳ساعت بعد)بالاخره تموم شد خیلی خسته خوب تمیز شده بود ولی اون میخواست ایراد بگیره اون اعتقادی به مهربونی نداشت چون اونجا واقعا خوب بود و اون میخواست ایراد بگیره گفت منتظر چی هستی حالا برو اتاق اون پسرم اتاقش اونجاست اونجا رو بهتر تمیز کن و زودتر چون نمیخوام انقد کند پیش بری وگرنه جاتو عوض میکنم با یکی بهتر رفتم اسم اون پسرش رو نمیدونستم اما واقعا اتاق کثیفی داشت و من واقعا توان نداشتم بعد تمیز کردنش واقعا نیاز به استراحت داشتم اما نمیشد و تازه ایراد هم از من میگرفت در حالی که من سعی مو میکردم و کارم خوب بود بعد قربان بهم گفت برم اتاق اون یکی پسرش چا اون وو تا حالا چند بار فیلم هاشو دیده بودم وقتی وارد اتاقش شدم حسرت خوردم چون اتاق اون از کل خونه ما بزرگ تر بود اونجا کار خاصی نداشت فقط گردگیری و تمیز کردن شیشه و تی کشیدن زمین مشغول تی کشیدن بودم که چا اون وو وارد شد واقعا جذاب بود منو که دید جا خورد و گفت:پس پدرم خدمتکار پیدا کرد بهم سلام داد و گفت حتما از اون خسته شدیم ان واقعا سخت گیره و با من هم بد رفتاری میکنه اگه اینجا اذیت میشی میتونی بیای تو خونه من کار کنی کار هاش کمتره و سبک تر چون بابای من سختگیره و کارهای سنگینی به تو میده تو همسن منی اگه اینجا بمونی بعد دو روز تلف میشی اما من حقوق بیشتری میدم و کار هام سبکه میتونی همین الان استفا بدی و...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
های کیوتم^-^💖🗿
من یه مسابقه ای رو اجرا کردم و خیلی خوشحال میشم که توعم یکی از شرکت کننده هاش باشی
ممنون میشم که شرکت کنی لاو یو^-^🗿🍫
مرسی از کامنت قشنگت حتما یخ سری بهش میزنم