〔قسمت دوم ┆ 𝘽𝙤𝙮𝙪𝙣𝙜〕

سلنا : نظرت چیه ؟ سانی : عو خیلی قشنگ شده، اخلاق حالش...چقدر شبیه راتینه ن ؟ سلنا : عام اره خب چون اونه سانی : عاها خوبه زنگ تفریح میخوره * سلنا :جینا میای باهم بریم ؟ جینا : آره بیا بریم سلنا : عام ببین عکسه پروفایله راتین رو کشیدم میخوام بهش بدم الان ،میای ؟ جینا : آره حتما سلنا با استرس میره پیشه راتین * سلنا :عام های گودی ؟ راتین : عو های کیومرث تنکت ک سلنا : عام این نقاشیه پروفایلته برای خودت کشیدم راتین : وای خیلی خوشگله مرسی سلنا : خواهش میکنم سلنا بر میگرده پیشه جینا *

سلنا : وای جینا فکنم خوشش اومده جینا : خیلی قشنگ بود مگ میشه خوشش نیاد؟ سلنا : نمیدونم عام جینا :نگران نباش عه زنگ کلاس میخوره * سانی با عصبانیت میاد سر کلاس و رو میز معلم میشینه * سلنا و جینا تعجب میکنن* سلنا : جینا احساس میکنم سانی حسودیش شده چون اونجا بود داشت میدید جینا : آره حتما همینطوره وگرنه بت میگفتم خوشش اومده یا ن سانی : سلنا ی دقیقه بیا سلنا میره پیشش* سلنا :بله؟ سانی : داری درباره من چی میگی بهش ؟ سلنا:ما درباره تو صحبت نکردیم سانی : ببین فکر نکن چون رفتی نقاشی رو دادی ب راتین من میسوزم ، من دورم کلی دختره و برام مهم نیست کی میره کی میاد امیدوارم اصلا با راتین خیلی اوکی شی و کاپ بزنی باهاش ولی خوشم نمیاد این چیزارو راجبه من میگی کسی ک داری این حرفارو بهش میزنی خودش اینو بهم میگه ، سلنا تعجب میکنه* سلنا : ب هر حال ما درباره تو صحبتی نکردیم سلنا میره میشینه* جینا : چی گفت ؟ سلنا : هیچی باو

سلنا تو راه برگشت ب خونه* آر شی تو محل داره میگه و میخنده * سلنا : عوو نگاش کنا ، ولگردو نگا کن اصلا لیاقتت همون دختران عیش آر شی ی نگاهی ب سلنا از دور میکنه * سلنا بر میگرده و ب راهش ادامه میده * آرین از ساختمون میاد بیرون * سلنا با تعجب و لبخند نگاش میکنه ولی ب راهش ادامه میده* سلنا : واییییییییییی آرین اومددد باید با دوستام بیام پایین سلنا میره خونه* سلنا : های مامییی ،مامان من زود میرمو میام اوکی ؟ نگران نباش زود میام باییی سلنا میاد پایین * میره و با دوست هاش دست میده * سلنا : نگا کن آر شی رو فقط ، از بس حوله اینجوری نگا میکنه ها دی نا : باو ولش کن ع اصلا ب ماچه بزار نگا کنه تا سیر شه هپا : جر تو فکر کن آر شی از دیدنه سلنا سیر شه (میزنن زیر خنده ) سلنا : هو کوفت شات آپ باو

پایان قسمت 2 سریال دوست حسود